شعر مناجات امام حسین

افضل الاذکار

هم دل و هم دلبر و هم دل خریدارم حسین
هم سر و هم سرور و هم سر نگهدارم حسین

بی کس و درمانده و بی یار بودم از ازل
لطف کرد و تا ابد شد مونس و یارم حسین

نوای حسین

جان گرفتیم از نوای حسین
نفس ماست در هوای حسین

هر چه دادند به پیر و کوچک ما
همه دادند از عزای حسین

پای شش گوشه

کاش با این نوکر بد ذره ای هم تا کنی
اشکها را هم بگیری قلب را دریا کنی

من به شوقت پا برهنه رفته ام هر روز را
پیش گمنامان شهرم تا مگر امضاکنی

نگاهم کن حسین(ع)

مانده ام تنها تر از تنها، نگاهم کن حسین(ع)
خسته ام! خسته از این دنیا، نگاهم کن حسین(ع)

دستهایم نذر چشمانت سخاوتمند بود
کو؟ کجا رفت آن دل دریا؟! نگاهم کن حسین(ع)

آرامِ جان

دل ندارد در جهان آرامِ جان اِلّا حسین
کیست در این دایره جانِ جهان الا حسین

کُل خوبی ها همه جمع اند در یک جلوه اش
چیست از تجمیعِ خوبی ها نشان الا حسین

حب الحسین

در مقامی که به حب تو خدا پرداخته‌ست
شعر اگر مدح محبانت نباشد باخته‌ست

گرچه بین روضه ها این گریه ها ناقابل است
فاطمه از اشکهای عاشقان دُر ساخته‌ست

نشنید کسی سوز صدای سخنم را
دیدند ولی لحظه ی پرپر شدنم را

مشغول دعا بودم و مشغول مناجات
بستند به سر نیزه سنان ها دهنم را

پای علم

از کودکی می خواستم پای علم باشم
پای علم ،بی تابِ شعرِ محتشم باشم

از کودکی می خواستم روزی بیاید که
با زائرانِ اربعینت هم قدم باشم

لا رفیق الّا شما

حالت عجز مرا درمانده می فهمد فقط
درد ما را مو به مو وامانده می فهمد فقط

کارمان از صحبت و دلداری و اینها گذشت
حال یک جامانده را جامانده می فهمد فقط

آه یا زینب(س)

همیشه داده به این ناتوان؛ توان! روضه
برای من برسان جایِ آب و نان، روضه

حسین(ع) گفتم و محض شلوغیِ محشر
سپرد دستِ دلم نامه امان؛ روضه

کیمیا

عاشقت غیر از این دعا نکند
از تو من را خدا جدا نکند

جز شما از همه جفا دیدم
جز شما هیچکس وفا نکند

در بند عشق

در بند عشق هر که شد آزاد می شود
این صیدِ عشق بر همه امداد می شود

شیرنی دم تو که جای خودش حسین
مجنونِ چای تلخ تو فرهاد می شود

دکمه بازگشت به بالا