از خاکِ حرم شده ست آب و گلِ من
از دوری کربلاست آهِ دل من
آواره و بیچاره پناه آوردم
عمریست که شش گوشه شده منزل من
از خاکِ حرم شده ست آب و گلِ من
از دوری کربلاست آهِ دل من
آواره و بیچاره پناه آوردم
عمریست که شش گوشه شده منزل من
روضه دارم من و افطار لبم نان حسین
رزق ماه رمضانم همه احسان حسین
پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود
زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین
مانع اگر در راه من بگذاشتی خوب است
دردی اگر دادی دوا برداشتی خوب است
ما تنگ دلهای حرم را چند ماهی که
با وعده های سر سری هم کاشتی خوب است
کنارِ جانماز آرام دیدم اضطرابم را
الا یا تَطْمَئِنُّ الْقَلب، دریاب انقلابم را
فقط در تربتِ سجاده میروید گُلِ اشکم
فقط این باغبان از خار میگیرد گلابم را
نظری کن که برای تو دلم تنگ شده
سینه تنگ و به هوای تو دلم تنگ شده
سائلم آمده ام کیسهء اشکم پر کن
بینوایم به نوای تو دلم تنگ شده
دو چشمت ماه و خورشیدم، که از آن نور می ریزد
دو دستت کرده غوغایی، از آن انگور میریزد
بنازم نام زیبایت، عسل ها می چکد از آن
که با نامت ز چشمانم شرابِ شور میریزد
آیه آیه می کنم تفسیر قرآن خودم را
می نویسم در کنارت چشم حیران خودم را
کم نوشتم از نگاهت از نگاهت از نگاهت
می نویسم عاقبت ای عشق دیوان خودم را
این حسین(ع) کیست که در قلبِ همه جا دارد
این همه عاشقِ دیوانه و شیدا دارد
این حسین کیست که نامِ کرمش در دو سرا
این چنین پیشِ خدا رتبه ی اعلا دارد
دست من غیر عبایِ تو عبایی نگرفت
پر من جز درِ این خانه، به جایی نگرفت
ما جگرسوختگان فُطرس این طایفه ایم
آهِ ما بی دمِ تو بال رهایی نگرفت
ای وسعت محبت بی منتها حسین
ای روضه ات ورای همه روضه ها حسین
با گریه های خویش نظر کرده مادرت
بر روی پرچمی که نوشته است یا حسین
ما را اسیر درد و غم خویشتن مکن
تنببه مان به فاصله انداختن مکن
من امدم به خیمه تو تا ببینمت
حال مرا چو حال اویس قرن مکن
کنج عُزلت گُزین و تنها باش
بین گمنام هاش پیدا باش
پی سیر و سلوک اگر هستی
خاک شو محضرش تمنا باش