شعر ولادت ام ابیها

آیه ی تطهیر

حدیثی نقل باید کرد از لولاک بالاتر
که نورش لیله ی قدر است و از ادراک بالاتر

طهورای وجودش قبل از این عالم زبانزد شد
طلوع نور او سوغاتی معراج احمد شد

زهرای مرضیه

روز خوش ولادت زهرای مرضیه
هرسال خانه ی یل خیبر بساط بود
اهل کسا که عالم و آدم فدایشان
سر تا به پایشان همه غرق نشاط بود

لطف فراوان

وسع کم داشته را لطف فراوان باید
از عطش سوخته را رحمت باران باید
تا به اوج کرم دست کریمان برسیم..
سیر در معرفت سوره ی انسان باید

أمّ أبیها

با لحن عاشقانه و زیبا خطاب کن
کوثر بخوان و أمّ أبیها خطاب کن

نام قشنگ مادرمان را به احترام
با نغمه ای ملیح و خوش آوا خطاب کن

قسم به اعطینا

شُکوه خلقت نوری او زبانزد شد
در آسمانِ علی زهره ی محمد شد

قلم کشید به تقدیر شوم باورها
عزیز قلب پدرها شدند دخترها

ولایت رکن اصلی بود

به صورت آدم است و خلق و خویی چون ملک دارد
کسی که دست در چرخاندن چرخ فلک دارد

خدا از شادی او شاد و از خشمش غضبناک است
خدا از جنس خود روی زمین سنگ محک دارد

انسیه الحورا

هزاران سال نوری قبلِ خلقت خلق شد زهرا
هزاران سال قبل از مریم و آسیه و حوّا
نفهمیدیم انسان است یا انسیه الحورا
علی شد “باءِ” بسم اللهُ و زهرا “نونِ” اعطینا

احسان زهرا

کویریم و بی تاب باران زهرا
فقیریم و محتاج چشمان زهرا
بگویید ما را گدایان زهرا
بخوانید یکتا پرستان زهرا

بوی بهشت آمد

عشاق نوع مردنشان جوردیگری است
برعشق دل سپردنشان جوردیگری است

بعداز ممات جانب معشوق می روند
یعنی بهشت بردنشان جور دیگری است

به نام مطهّر زهرا

به نام نور، به نام مطهّر زهرا
برای عرض ارادت به ساحت دریا
نشسته‌ام بنویسم به نام مادر، تا
خدا مرا بنویسد به پای نام شما

اى بلند اختر

اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى
عقلِ کل را دخترى و علمِ کل را همسرى

زینت عرش خدا پرورده دامان توست
یازده خورشید چرخ معرفت را مادرى

ﺣﺪﯾﺚ ﮐﺎﻣﻞ ﻟﻮﻻک

زﻫﯽ ﮐﻮی ﮐﺴﯽ ﮐﺰ ﺧﻮن ﺑﻮد آب ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﺶ
ز ﺳﺮﻫﺎی ﻋﺰﯾﺰان ﭼﯿﺪه ﮔﻠﺪان ﮔﺮد ﻣﯿﺪاﻧﺶ

ﺑﻪ ﺧﻮرﺷﯿﺪ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﻣﯽ‌ﺷﻮد ﻣُﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﻠﻮه
ﺗﺸﺮف‌ﻫﺎی آﺋﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺻﺤﻦ ﺷﺒﻨﻤﺴﺘﺎﻧﺶ

دکمه بازگشت به بالا