قلم زدم به مرکب کنار این فانوس
برایتان بنویسم برای اقیانوس
نفس برای شما خرج می شود بی بی
نفس نفس شده این جا کنارتان محبوس
قلم زدم به مرکب کنار این فانوس
برایتان بنویسم برای اقیانوس
نفس برای شما خرج می شود بی بی
نفس نفس شده این جا کنارتان محبوس
ای امتداد سوره ی کوثر خوش آمدی
ای روشنای قلب پیمبر خوش آمدی
آییینه دار حضرت حیدر خوش امدی
کوری چشم دشمن ابتر خو ش آمدی
امشب ای دل شب مستانگی جان و تن است
قفل افطار دلم دست امام حسن است
امر کرده است که افطار کنم با لعلش
رطب سفرهی من خندهی شیرین دهن است
از هم آسمان این خانه شب پر رفت و آمدی دارد
باز هم کوچهی بنی هاشم بوی عطر محمدی دارد
در شبستان زلف توترسا, خال بر گونهی تو هندوکش
طاق زیبای ابرویتمحراب, وه که لیلا چه معبدی دارد