شعر مدح امام حسين (ع)

بوی سیب

هوای عشق به سر دارم و دلی شیدا

و چشم های پر از شوق رو به خدا

هوای این دل مجنون چقدر طوفانی ست

چقدر شور تلاطم گرفته چون دریا

از آسمان خدا بوی سیب می آید

که برده هوش تمام اهالی دنیا

زمین شهر مدینه چو عرش اعلاء شد

ز ازدحام ملائک به شادی آن ها

نگاه خیره ی بالا به سمت خانه ی عشق

میان خانه دلی پر کشیده تا بالا

ببین دلی پدرانه تپید و شیدا شد

و مادرانه کسی گرم کفتن لالا

از آسمان خدا نور عشق تاپیده

به روی دامن مادر حسین خوابیده

علی دوباره در آغوش خود قمر دارد

میان خانه ی خود دلبری دگر دارد

کرامت قدم نو رسیده باعث شد

که باز فطرس پر بسته بال و پر دارد

پیمبر از لب او شهد عشق می نوشد

نمی تواند از این جام چشم بر دارد

ز ازدحام گدایان مجال حرکت نیست

شنیده اند دوباره علی پسر دارد

برای سوره ی کوثر شکوه فجر آمد

فقط خدا ز دل فاطمه خبر دارد

کنار مهد حسین آمده حسن امشب

شبی که نخل امید دلش ثمر دارد

ز بوی سیب, زمین خدا معطر شد

به آب, کشتی اربابمان شناور شد

پریده ایم به شوقی که آسمان باشی

و قطره ما و تو دریای بی کران باشی

مگر نگفته پیمبر حسین و منی پس

تو باید اشهد ربانی اذان باشی

بعید نیست که اصلاً حسین باشی و بعد

خدایگان دل بیقرارمان باشی

تو آفریده شدی این و آن گرفتارت

تو آفریده شدی عشق این و آن باشی

قسم به کعبه ی شش گوشه ای که تو داری

مدار شش جهت هفت آسمان باشی

تو سیدالشهدایی امام عاشورا

بعید نیست خداگونه جاودان باشی

امام کرب و بلایی و مثل مهتابی

خوشا به حال دل من که نعم الاربابی

 مسعود اصلانی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا