باز مرا سوی لبِ خُم کشید
قصهیدریا به تلاطم کشید
آمد وتوفان من آغاز شد
باز دریرو به دلم باز شد
باز مرا سوی لبِ خُم کشید
قصهیدریا به تلاطم کشید
آمد وتوفان من آغاز شد
باز دریرو به دلم باز شد
شور و شوقم را ببین, یاور نمی خواهیعمو؟
اکبری یک ذره کوچکتر نمی خواهی عمو؟
خواهشم را رد نکن من تازه دامادم ولی
با عسل در دست من ساغر نمی خواهی عمو؟
تا که با دیوار, چوبِ در تبانی میکند
قامت رعنای یارم را کمانی می کند
هر چه می پرسم از این مردم نمی داند کسی
آنچه میخی آهنی با استخوانی می کند
دست بادِ سرد, سنگین هم نباشد باز هم
صورت یاسی جوان را ارغوانی می کند
تازگی در خانه رو می گیرد از من فاطمه
مهربان من چرا نامهربانی می کند
پس چرا دستی به پهلو می زند محبوب من؟
هی چرا در پا شدن یاد جوانی می کند؟
از تماشای پرستویم پریشان می شوم
تا به چشمانم نگاهی آسمانی می کند
باز کن یک بار دیگر چشم هایت را ببین
دارد اینجا زینبت شیرین زبانی می کند
قاسم صرافان
روبه گندمزارها میآیی ای مولای گندمگون
آیهی صلحند چشمان شما ـ «والتین والزیتون»
ابروانت خط نستعلیق خطاطی زبردستند
آخرین بیت از غزلهایی خیال انگیز و یکدستند
یا علی! کیست می آید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
آمده پیش تو تا مشق سپه داری کند
تا به سبک «حیدر»ی تمرین کرّاری کند
و خدا خواست که از هر بشری سربشود
در دلش چشمه بجوشاند و کوثر بشود
سدره ی عشق از این نهر تناور بشود
عالم از بوی خوش یاس معطر بشود
درکوه انعکاس خودت را شنیده ای
تا دشت ها هوای دلت را دویده ای
در آن شب سیاه نگفتی که از کدام
وادی سبد سبدگلِ مهتاب چیده ای ؟
آسمانم!چشم بارانی چه میآید به تو
ناخدایم!روح توفانی چه میآید به تو
آننگاه زیر چشمی با وقارت میکند
وای!آن لبخند پنهانی چه میآید به تو
یا امیرالمؤمنین! مولای درویشان سلام
آه مجنون خدا! لیلای درویشان سلام
السلام ای در نگاهت موج و دریا بیقرار
السلام ای در سکوتت کوه و صحرا بیقرار
آن زینب او عزیز مردم شده است
این فاطمه اش ملیکه ی قم شده است
افسوس که نام اُم کلثوم فقط
مانند مزار مادرش گم شده است
قاسم صرافان
عشق من و تو چه ماجرایی دارد
این قصه چه شاهی چه گدایی دارد
من بین صفا و مروه هم میگویم
ایوان نجف عجب صفایی دارد
قاسم صرافان
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی
که گفته کشتی نوحی, تو مهربان تر از اویی
که حرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی