مجتبی دسترنج ملتمس

تولای علی

هرآنکس که تولای علی دارد چه غم دارد؟
هرآنکس که تبرای عُمر دارد چه کم دارد؟

علی مولا، علی سرور، علی فاتح، علی حیدر
بُوَد شاهد مرا خیبر، علی تنها جَنَم دارد

آب بابا

تمام درس و مشقم آب بابا
ندارم در دلم من تاب، بابا

زِ بعد کربلا هم تشنه بودم
نخوابیدم شبی سیراب، بابا

هُرم نجف

هُرم نجف حرارتمان را زیاد کرد
گرمایِ عشق، طاقتمان را زیاد کرد

مانند بوذر از کرمش زر گرفته ایم
مِهر علیست ثروتمان را زیاد کرد

عقیله العرب

بی قرارِ عقیله العربم
روضه دارِ عقیله العربم

می زنم جار، جارِ یا زینب
مستِ جارِ عقیله العربم

درد مجنون

درد مجنون را فقط لیلا مداوا می کند
درد نوکر را فقط مولا مداوا می کند

مسجد و محراب و هیئت، هرکجا خواهی که باش
کار او این است، او هرجا مداوا می کند

یا ام المصائب

دلبران را دل اسیرِ دلبری زینب است
عاشقان را سر فدایِ سروری زینب است

جن و انسان و ملائک را نگر چون یک به یک
بر کف آنها مدال نوکری زینب است

چه بهم ریخته اند

پسرم پیرهنت را چه بهم ریخته اند
باغ من یاسمنت را چه بهم ریخته اند

تو خلاصه شده بودی به حسین و به حسن
هم حسین و حسنت را چه بهم ریخته اند

عصای پدر شوی

قرار بود که حیدر شوی علی اصغر
شبیه ساقی کوثر شوی علی اصغر

قرار بود مثال علیِ اکبر هم
علیِ اکبر دیگر شوی علی اصغر

افضل الاذکار

هم دل و هم دلبر و هم دل خریدارم حسین
هم سر و هم سرور و هم سر نگهدارم حسین

بی کس و درمانده و بی یار بودم از ازل
لطف کرد و تا ابد شد مونس و یارم حسین

آرامِ جان

دل ندارد در جهان آرامِ جان اِلّا حسین
کیست در این دایره جانِ جهان الا حسین

کُل خوبی ها همه جمع اند در یک جلوه اش
چیست از تجمیعِ خوبی ها نشان الا حسین

صاحبِ صحیفه ای

باید تو را حسینِ مکرّر بخوانَمت
یا که علیِ اکبر دیگر بخوانمت

هم صاحبِ صحیفه ای و هم نَواده اش
پس حق بِده مرا، که پیمبر بخوانمت

دکمه بازگشت به بالا