محمد حسین رحیمیان

شکرلله که من مرغ همین بام شدم

شکرلله که من مرغ همین بام شدم
جلد میخانه ی تو در همه ایام شدم
هر کجا نام تو آمد به تنم جان آمد
تو چه کردی که چنین عاشق این نام شدم

بر شانه هاست پرچم ماه محرمت

بر شانه هاست پرچم ماه محرمت
دل را شکست ماتم ماه محرمت
وقتش رسیده است که جان را فدا کنیم
ما پای خیر مقدم ماه محرمت

به نام قبله ایرانیان به نام حرم

به نام قبله ایرانیان به نام حرم
به نام خادم و جاروکش و غلام حرم
به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش
به نام این همه خیر علی الدوام حرم

آتشی باز فراهم شده و بر در خورد

آتشی باز فراهم شده و بر در خورد
دست زهرا وسط عرش به روی سر خورد
بی عبا بود که در کوچه کشیدند او را
پسر حضرت حیدر به غرورش بر خورد

وقت خوش دعا شده , دست مرا بگیر

وقت خوش دعا شده , دست مرا بگیر
درهای خیر وا شده دست مرا بگیر
کرده جواب هر کس و ناکس مرا خدا
این درد بی دوا شده , دست مرا بگیر

تویی جناب سلیمان و عالمی مورت

تویی جناب سلیمان و عالمی مورت


پیمبران الهی مطیع دستورت


زیادی است زیادی به روی سر آقا


همان سری که نباشد میان آن شورت

ای ولی نعمت من, دلبر و دلدار علی

ای ولی نعمت من, دلبر و دلدار علی

می زند هر نفسم نام تو را جار علی

هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی

کمکم کن بشوم میثم تمار علی

شعر مدح و مرثیه حضرت معصومه (س)

ما گدایان قم و شهر خراسان هستیم

عاشق  و در به در و بی سر و سامان هستیم

خاک زیر قدم ذریه ی زهراییم

نسل در نسل همه نایب سلمان هستیم

طایفه ی آقاها

ای گل سر سبد طایفه ی آقاها
ای بزرگ همه بی مثل و همتاها

هرکسی دیده تو را مست شد و خانه خراب
تشنه ی دیدن تو میکده ها صهباها

آمدی…..

آمدی و شب سیاه من

عاقبت مثل روز روشن شد

همه دیدند من پدر دارم

روسیاهی نصیب دشمن شد

فاطمه ی لشکر تو

دیگر افتاده ز پا  فاطمه ی لشکر تو

 رو به قبله شده از دوری تو دختر تو

آن قدر ناله زدم از تهِ دل ای بابا

 تا شبی جانبِ ویرانه بیاید سر تو

ما اسیران و فقیران

ما اسیران و فقیران و یتیمان توایم

لحظه شادی و غم دست به دامان توایم

گر نیاییم به پابوسی تو می میریم

همگی ماهی دریای خراسان توایم

دکمه بازگشت به بالا