آرمان صائمی

رئوف آلِ على

کبوترانه به سوى تو آمدم آقا
کبوتر حرم و جلد مشهدم آقا

میان این همه سختى دلم به تو قرص است
دخیل بسته ام و رو به تو زدم آقا

نسیم صحن گوهرشاد

دلم دوباره هواى تورا به سر دارد
هواى گنبدتان را دم سحر دارد

دلم دوباره کنارِ تو گریه مى خواهد
که گریه بر در باب الجواد اثر دارد

سر ما ذبح کنید بر سر ایوان نجف

#مدح_امیرالمؤمنین_علیه‌السلام

بنویسید مرا بنده‌ى سلطان نجف
بنویسید که عالم همه قربان نجف
ما غباریم..غبارى زِ خیابان نجف
بنویسید على را گُلِ گلدان نجف

شعر روضه حضرت امیرالمومنین علی (ع)

باز هم لخته‌ى خون روى سرت مى‌بینم
من بمیرم ! چقَدَر روى شما آشفته ست

تَرک روىِ سرت خوب نشد ! من چه کنم؟
از چه رو این همه گیسوى شما آشفته ست؟

شعر مناجات با خدا

بازهم نیمه ى شب گریه و آه آوردم
به درِ خانه ى تو باز پناه آوردم

رو سیاهم که نشد توبه ى من مقبولت
واى بر من که فقط بار گناه آوردم

شعر مدح و مناجات امام زمان عج

چشم هایم همیشه بارانیست
حال دریا همیشه طوفانیست

چند بیتى ز حال خود گویم
که فقط حیرت است و حیرانیست

شعر ولادت حضرت علی اکبر (ع)

زیباتر از این ماه در عالم قمری نیست
خورشید شده پا به فرار و خبری نیست
با تیغ نگاهش به ملک بال و پری نیست
زیباتر از او روی زمین گُل پسری نیست

شعر ولادت سیدالشهدا (ع)

چه نسیمى ست که امشب همه جا آکندست
چه هوایى ست که از شوق پر از لبخند است
وه که خورشید على در همه جا تابندست
بنویسید زمین از قدمش در بند است

شعر شهادت حضرت زینب(س)

اگر نشانه‌اى از کوه و آبشارى هست

اگر خزانِ مرا شوقى از بهارى هست

اگر که از سرِ لطف تو بى قرارى هست

اگر که بال و پرى هست..اعتبارى هست

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

مثل شمعى کنارِ خانه‌ى خود
همه دَم او خدا خدا مى‌کرد
گریه هایش چه گریه آور بود
تا که عباس را صدا مى کرد

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

این اشک ها براى تو مرهم نمى شود
چیزى ز غصه هاى دلت کم نمى شود

با من بگو عزیز دلم راز کوچه را
کس جز على به راز تو محرم نمى شود

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

بى قرارى مى کنى تا خانه زندانم شود ؟
بسترت را پهن کردى قاتل جانم شود؟

با حسن حرفى زدى؟با من غریبى مى کند
گریه هاى هرشبش باران چشمانم شود

دکمه بازگشت به بالا