شعر شهادت امام باقر (ع)

توامتداد روضه ی ناخوانده ای…همین

ای یادگار تیره ی مردان راستین

ای شاه بیت پنجم غمنامه ی امین 

پروردگار درد, خداوند اشک و آه

ای ماهِ خاک خورده تنِ آسمان نشین

گشتی بهانه ای و خدا علم آفرید

میراث دار علم خداوند عالمین

ای آفتاب, رشحه ای از روشنای تو

و ای ماهتاب در به درت در حجاز و چین 

کاش از سرادقات جمال تو می گرفت

نوری دل سیاهِ سیه کارِ آهنین 

لب باز کن که تشنه ی غمنامه خوانی ام

بکشا گره ز کار غزلهای آتشین 

آغاز کن چکامه ی یک دشت بی کسی

فریاد کن عروج تپشنامه ای حزین 

هفتاد و دو سرود شکسته به روی خاک

یا ناله های قافله سالار بی معین 

از دست آب آور نومید تشنه لب

از طفل خاک خورده ی بی شیر نازنین 

تصویرکن که خون شود از وصفت آسمان

آن آتش فتاده به دامان و آستین 

غوغای غارت و نفَس خسته ی امام

فریاد الغیاث حرم از شرار کین 

از آن سری که بر سر سرنیزه شد بلند

از خون تازه ای که روان بود از وتین 

از دستهای بسته و از دستهای باز

از چهره ی گشاده و از چشم ….. (نقطه چین) 

آیینه ای که از هدف سنگها شکست

خورشید خون گرفته, که افتاد بر زمین 

زندان کودکان بلادیده, وصف کن

آغوش نیمه جان تو و دختری حزین 

آن دختری که کُنج خرابه ز دست رفت

تنها به عشق پادشه عشق آفرین 

برگشتن تو از سفر شام, معجزه است

ای یادگار قافله ی زخمگین دین 

با یاد دختری که به خاک خرابه خُفت

خاکی ست قبر خاکی ات ای ماه پنجمین 

در سینه ی تو دفن شده روضه های باز

تو امتداد روضه ی ناخوانده ای, … همین

حامد اهور

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا