اشعار آیینی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

رفتی و روز و شبم.یکسره غمبار شده
نیستی خانه به روی سرم آوار شده
سهم دستان منم مثل تو دیوار شده
پسرت فاطمه تب کرده و بیمار شده

شعر مناجات حضرت امام زمان(عج)

این روزها نگاه تو از خون دل تر است
گویا دلت حسینیه ی اشک مادر است

شال عزا دوباره نشسته به دوش تو
شالی که حیف, سوخته از آتش در است

شعر مدح حضرت زهرا(س)

نورِ مصباحِ انوری چون تو
در بیان بشر نمی آید
آن زمان که سخن ز مدح تو هست
کاری از شعر بر نمی آید

شعر روضه حضرت زهرا(س)

شب آخر صدای او زخمی است
زیر لب باز زینبش را خواند
گفت : زینب! ببین که رفتنی ام
آخرش حرف آخر من ماند

شعر مناجات امام زمان(عج)

بی تو هر جا می روم احساس غربت می کنم
راه بر جایی ندارد هر چه همت می کنم
بی تو آرام و قراری نیست در دنیای ما
دور مانده از خوشی با هر که صحبت می کنم

روضه حضرت زهرا(س)

امروز که جز عشق تو پندار ندارم
جز جان به قدوم تو سزاوار ندارم
اى دلبر من غیر تو دلدار ندارم
با غیر تو اى شیر خدا کار ندارم

من فاطمه‏ ام واهمه از نار ندارم

شعر روضه حضرت زهرا(س)

خلاصه استجابت شد دعایم
روم امشب به دیدار خدایم

بگو همسایه ها راحت بخوابند
که دیگر در نمی آید صدایم

شعر روضه حضرت زهرا(س)

چند روزه خونه ی ما سوتکوره
چند روزه هوای خونه دلگیره
چند روزه مادرمون حالش بده
یه گوشه رفته رو از ما میگیره

شعر روضه حضرت زهرا(س)

فاطمه بعد از پیمبر دائمأ سردرد داشت
دستمالی بر سرش می بست دیگر ؛ درد داشت

غصه اسلام را می خورد جای نان شب
انحراف دین برایش خیلی آخر درد داشت

پندیات

دلا بکوش مطهر بمان و محرم باش
دخیل چادر دخت رسول اکرم باش

به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را
بدین طریق به چشم خدا مکرم باش

شعر مدح حضرت زهرا(س)

ما را مسلمان کرده زهرا با دعایش
پس تا ابد هستیم مدیون عطایش

تا لحظه ای پایش زمین حتی نیاید
بال فرشته فرش گشته زیر پایش

شعر مناجات

هرکس که بر سرش زده با عشق سر کند
باید هوای داشتن درد سر کند

باید هر آنکسی که پی وصل میرود
تا مرز سوختن بتواند خطر کند

دکمه بازگشت به بالا