به نام قبله ایرانیان به نام حرم
به نام خادم و جاروکش و غلام حرم
به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش
به نام این همه خیر علی الدوام حرم
به نام قبله ایرانیان به نام حرم
به نام خادم و جاروکش و غلام حرم
به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش
به نام این همه خیر علی الدوام حرم
با صدای ساعتی که زنگ میزد هشت صبح
باادب تعظیم کردم روبه مشهد هشت صبح
بازیارت نامهٔ مخصوص مولانا الرضا (ع )
باز باشوق حرم اشکم در آمد هشت صبح
مشهد چه شکوه و کبریایی دارد
این کعبه عجب برو بیایی دارد
هر روز در ایوانِ طلا می گویم
ایوانِ نجف عجب صفایی دارد
حسن لطفی
اگر می تراود زِ لبها علی
اگر نعره دارم سراپا علی
ندارد دلم قبله الا علی
که دیدم خدا را فقط با علی
باید شکست ساغر و از می وضو گرفت
باید ز دست بانی باده سبو گرفت
از عرش آمده ست… زمین آبرو گرفت
هر عاشقی که باده ی خود را از او گرفت:
طره مویی که افسون شد , بُلندش می کنند
زُلف مِشکین و چَلیپا را کَمَندش می کنند
می برند و در حیاط خانه جایش می دهند
آن غزالی را که صیادان پسندش می کنند
چِقَدَر این حرم صفا دارد
ضامنی چون رضا”ع”کجا دارد
این دهه چِقَدْر پر از شور است
بوی معصومه”س” و رضا”ع” دارد
قرار شد که شود قبله از همان بنیاد
خدا به صاحبمان لوح پادشاهی داد
نشسته موج ملک صف به صف پی امداد
زمین بهانه شد و شهر طوس شد ایجاد
دل کندن از دریا به ساحل بستگی دارد
به ماه نیمه,ماه کامل بستگی دارد
دل بردن و دل دادن و دل کندن و رفتن
کار جهان تنها به یک دل بستگی دارد
صبح ها تا به طلوع و سحر آراییِ شمس
می نشینم که ببینم همه زیباییِ شمس
آن زمانی که چو طاووس پرش باز کند
فجر صادق شده, بنشین به تماشایی شمس
شب بود و شور بود و سلامِ فرشته ها
از عرش تا به فرش , قیامِ فرشته ها
بارانِ شوق بود و امامِ فرشته ها
شب بود و گرمِ سجده تمامِ فرشته ها