شعر شهادت حضرت زهرا (س)
نرو عزیز دلم
گفتم نرو عزیز دلم ماه خانه ام
حوریه ی ترک ترک آشیانه ام…
این شهر چشم دیدن این باغ را نداشت
زود از میان ساقه شکستی جوانه ام
آتش گرفته ام که تو آتش گرفته ای
بیزار از این کلون درِ آستانه ام
خیبر تکان نداد کمی شانه ی مرا
لرزه نشانده روی کبودت به شانه ام
من دست بسته بودم و از دست رفته ای
حالا به فکر تشیع و غسل شبانه ام
طاقت نداشت قدر تورا ظرف روزگار
ای نور آسمانی ام ای بی کرانه ام
سید واصفی