روزازل به دست تو چشمم خریده شد
اصلابرای خون تو اشک افریده شد
بادست مادر تان برای تمام ما
پیراهنعزای محرم بریده شد
روزازل به دست تو چشمم خریده شد
اصلابرای خون تو اشک افریده شد
بادست مادر تان برای تمام ما
پیراهنعزای محرم بریده شد
منِ نالایق اگر تشنه ی دیدار توام
ازطفولیتم ارباب گرفتار توام
نیستممستحق این همه لطف و کرمت
تانفس میکشم ای شاه بدهکار توام
باز کردم دفتر شعرم و دیدم می گریست
هم زمین هم آسمان با او دمادم می گریست
تا قلم برداشتم دیدم قلم هم می گریست
نه قلم حتی تمام واژه هایم می گریست
دور گودالازدحامیشد
معرکه غرقدر حرامی شد
تکیه دادهبه نیزه ایآقا
خاطرش محوخیمه ها می شد
مثلقالی شده ای زیر لگدهای عدو
به رویگردن تو بود چرا پای عدو
هی لگدمی زد و یاد لگدی افتادم
ناگهانیاد لگدهای بدی افتادم
سریدارم که مجنون حسین است
دلیدارم که دلخون حسین است
تمامدین پیغمبر به والله
همهپاینده از خون حسین است
از غم دوری معشوقم حسین
بار دیگر این دلم غمخانه شد
بار دیگر از فراق روی یار
پشت پا زد عالم و بیگانه شد
مادرممن را به غم تعلیم کرد
قلب منرا بر غمت تسلیم کرد
هر چهدارم از دعای مادر است
مادرممن را به تو تقدیم کرد
پهن شد سفره ی احسان, همه را بخشیدی
باز با لطف فروان همه را بخشیدی
ابر وقتی که ببارد همه جا می بارد ,
رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی
باز از عرش غزل های مرا آوردند
شیشه ناب عسلهای مرا آوردند
باز آغوش ودر آغوش دلم را بردند
طعم شیرین بغل های مرا آوردند