اشعار امام حسین

روز ازل

روزازل به دست تو چشمم خریده شد

اصلابرای خون تو اشک افریده شد

بادست مادر تان برای تمام ما

پیراهنعزای محرم بریده شد

من ِ نالایق

منِ نالایق اگر تشنه ی دیدار توام

ازطفولیتم ارباب گرفتار توام 

نیستممستحق این همه لطف و کرمت

تانفس میکشم ای شاه بدهکار توام 

می گریست

باز کردم دفتر شعرم و دیدم می گریست 

هم زمین هم آسمان با او دمادم می گریست

تا قلم برداشتم دیدم قلم هم می گریست 

نه قلم حتی تمام واژه هایم می گریست

ازدحام گودال

 

دور گودالازدحامیشد

معرکه غرقدر حرامی شد

 

تکیه دادهبه نیزه ایآقا

خاطرش محوخیمه ها می شد

 

زیر لگدهای عدو

 

مثلقالی شده ای زیر لگدهای عدو

به رویگردن تو بود چرا پای عدو

هی لگدمی زد و یاد لگدی افتادم

ناگهانیاد لگدهای بدی افتادم

مجنون حسین

 

سریدارم که مجنون حسین است

دلیدارم که دلخون حسین است

تمامدین پیغمبر به والله

همهپاینده از خون حسین است

معشوقم حسین

 

از غم دوری معشوقم حسین

بار دیگر این دلم غمخانه شد

بار دیگر از فراق روی یار

پشت پا زد عالم و بیگانه شد

به لطف دعای مادر

مادرممن را به غم تعلیم کرد

قلب منرا بر غمت تسلیم کرد

هر چهدارم از دعای مادر است

مادرممن را به تو تقدیم کرد

شب رحمت

پهن شد سفره ی احسان, همه را بخشیدی

باز با لطف فروان همه را بخشیدی

 

ابر وقتی که ببارد همه جا می بارد ,

رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی

 

آیه ی سوم

باز از عرش غزل های مرا آوردند

شیشه ناب عسلهای مرا آوردند

 باز آغوش ودر آغوش دلم را بردند

طعم شیرین بغل های مرا آوردند

دکمه بازگشت به بالا