گلی پرپر اگر باشد تمام است
تنی بی سر اگر باشد تمام است
برای ذبح یک بی جان خسته
فقط خنجر اگر باشد تمام است
گلی پرپر اگر باشد تمام است
تنی بی سر اگر باشد تمام است
برای ذبح یک بی جان خسته
فقط خنجر اگر باشد تمام است
لحظه ی بی جان شدنش گفت: آب
هرچه که نیزه زدنش گفت: آب
حرمله بر شانه ی قاتل زد و . . .
گفت:شنیدی سخنش؟ گفت: آب…
گل باغ جنان بودیم و رفتیم
پیمبر را نشان بودیم و رفتیم
مدینه ای تمام خاطراتم!
(اگر بار گران بودیم و رفتیم)