ای شهید غریب امام حسین
ای بزرگ ای نجیب امام حسین
ذکر نامت دوای هر درد است
ای شفا ای طبیب امام حسین
ای شهید غریب امام حسین
ای بزرگ ای نجیب امام حسین
ذکر نامت دوای هر درد است
ای شفا ای طبیب امام حسین
اقا سلام گم شده ام در هوایتان…
جلدم نما با جلوه دلربایتان
در هر کجا سخن از لطف خان توست…
جانم فدای بیرقو بزم سیاهتان
منم و گریه ام و دیدۀ تر خواستنم
نظری کن به تمنای نظر خواستنم
آخرش من به تو ای دوست تعلق دارم
مفروشی تو مرا مردم اگر خواستنم
بهار قصه دل عصر روز عاشوراست
طبیعتا وسط قصه دائما غوغاست
پُر از 61/1/10 است تقویمم
همیشه سال نکو از بهار آن پیداست
گفتند کارتان؟ همه گفتیم نوکریم
چون بار عشق را به سر شانه می بریم
ما را اگر چه بازی دنیا خراب کرد
اما به لطف روضه ی ارباب بهتریم
عرض ادب به ساحت پیغمبر حسین
جانم فدای حضرت پیغمبر حسین
تا گفت اسکتوا در و دیوار شد خموش
شد کوفه مات هیبت پیغمبر حسین
در مقام اشک هر کس که شهودی داشته
کربلا را دیده در مقتل ورودی داشته
آه خواهر یک طرف آه برادر یک طرف
کربلا تا نقش بندد تار و پودی داشته
لـیلی دم در مـنتظـر آمـدنـم بود
عطر نفسش علت مجنون شدنم بود
تا گم نشوم یأسنشانم شد و داغش*
یک لاله ی افسرده گل پیرهنم بود
این محال است گدا از درتان رد بشود
یا خجالت بکشد یا که مردد بشود
این محال است فراموش کنی نوکر را
یا که راه کرمت گاه به ما سد بشود
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله
زائر کرببلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
بیچاره کسی که به تو شک داشته باشد
کی جلوه حسن تو ملک داشته باشد
هرگز نبود لعل لبی چون لب دلجوت
همراه خودش قند و نمک داشته باشد
آقا غلط کردم , نفهمیدم , ببخشید
اینبار هم عبد گنهکارت نفهمید
یک شب درون خواب دیدم ایهاالعشق
پرچم سیاه هیئت تو می درخشید