اشعار مرثیه حضرت زینب س

شعر روضه حضرت زینب (س)

گفته بودم که دیر یا زود از
راه می ایی و مرا با خود
بعد یک سال و نیم خون گریه
میبری تا وصال خود, تا خود

شعر مرثیه حضرت زینب (س)

بازهم روضه ی زینب همه جا ریخت بهم
حال و روز همه ی اهل سما ریخت بهم

بازهم پیرهنی را به سر و روش کشید
آسمان تیره شد و حال هوا ریخت بهم

یک اربعین نبودم …

من پیربودم و ز غمت پیر تر شدم

در شام وکوفه در پِیِ تو خون‌جگر شدم

از کربلابه کوفه و, از کوفه تا به شام

با دستِبسته خون‌جگری در به در شدم

هر طور بود آمدم

هر طوربود آمدم اینجا گمان نبود

اصلاًاُمیدِ آمدنِ کاروان نبود

من زینبمنه زینب وقت وِداعمان

زینب بهزیر جامه اش این داستان نبود

دکمه بازگشت به بالا