اشعار مناجات با امام حسین ع

عزادار تو

شنیدم سینه زن ها را پریشان دوست داری
میان روضه هایت چشم گریان دوست داری

همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه
همـین یعنی تو نوکـــر را کـماکان دوست داری

یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید

یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید
زیبا و زشت هرچه که بودم مرا خرید

مانند «جون»قبل محرم شدم غلام
مانند«عون» بعد محرم مرا خرید

نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم

نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم
بر دل نوشتم: “دوستت دارم…” گذشتم

عشق است و عاشق هرچه دارد نذرِ عشق است
از مادرم, دار و ندارم هم گذشتم

شب جمعه شد,باز دلا کربلاس

شب جمعه شد,باز دلا کربلاس
دلای حسینی همه نینواس
داره میرسه مادری قد کمون
یه لشگر به همراهش از انبیاس

در کوچه ها سگی چو در خانه ا ی رود

در کوچه ها سگی چو در خانه ا ی رود

از صاحبان خانه به سگـــ لقمه ای رسد

امشب که آمدم به در خانه ات حسین

زوزه کشان زنم درمیخانه ات حسین

بیچاره دلی که به محبت نتپیده است

بیچاره دلی که به محبت نتپیده است
یا در ره معشوق مشقت نخریده است

بیچاره کسی که شب جمعه شده اما
از گوشه ی چشمش نم غربت نچکیده است

نمی بینی از غصّه لبریزم و

نمی بینی از غصّه لبریزم و
نمی بینی از دوری آشفته ام ؟
باشه, کربلا رام نده, لا اقل
بشین پایِ حرفای ناگفته ام ؟

میخواستم برای تو باشم ولی نشد

میخواستم برای تو باشم ولی نشد
کنج حرم گدای تو باشم ولی نشد

میخواستم که یک شب جمعه به سرزنان
مهمان کربلای تو باشم ولی نشد

چه ببینم چه نبینم؛؛انتظارش کافی است..

چه ببینم چه نبینم؛؛انتظارش کافی است..

من بهشتش را نمیخواهم؛؛کنارش کافی است

هر کسی یک یا حسینی گفت زهرا میخرد

یک دعای او به صد ایل و تبارش کافی است

هر وقت پایان محرم میشود پیدا

هر وقت پایان محرم میشود پیدا
این دل بهم میریزد و غم میشود پیدا

من گشته ام, در هیچ جا پیدا نخواهد شد
حال خوشى که زیر پرچم میشود پیدا

منِ ناقابل اگر تشنهٔ دیدار توام

منِ ناقابل اگر تشنهٔ دیدار توام

از طفولیتم ارباب گرفتار توام

نیستم مستحق این همه لطف و کرمت

تا نفس می‌کشم‌ای شاه بدهکار توام

برای خرمن آهم حریق میخواهم

برای خرمن آهم حریق میخواهم
رکاب چشم که دارم عقیق میخواهم

عطای چشمه ی اشکی… شهید اشک روان
چو عمق فاجعه هایت عمیق میخواهم

دکمه بازگشت به بالا