اشعار هیئت

ای قبله قبیله مردان روزگار
پیر قریش و یاور محبوب کردگار

رخساره ات به پادشهان ماند و امیر
ریزد ز روی نیک و حکیمانه ات وقار

کل دین،تفسیر قرآن،حرف حق این مطلب است
حب مولایم علی اصل و اساس مذهب است

مست حب ام،مستحب ارزانی زهاد باد
بردن نام علی واجب تر از نان شب است

می شود گاهی وصال ازسختی هجران درست
مثل لبخندی که شد ازدیده گریان درست

کوزه مجنون شکست و حال مجنون خوب شد
میکنند از اخم لیلا هم دوا درمان درست

همیشه بال و پرم را به آسمان دادی
هر آنچه خواسته بودم, به من همان دادی

به جای شکر, گناهم به محضرت آمد
غضب نکردی و این بار هم امان دادی

بالا نرفت سوز صدایی که داشتم
کاری نکرد ذکر و دعایی که داشتم

حال و هوای پاکیَم از دست رفته است
یادش بخیر حال و هوایی که داشتم

مادر روز های دلتنگی
بانوی گریه های طولانی
می شد از موج اشک هر روزت
اسمان مدینه طوفانی

آتش مهر تو آتشکده‌ی این جگر است
که به جان از غم هجر تو کماکان اثر است

گفتم از سوی تو آرامش جان خواهم یافت
عشقت از آیه‌ی زلزال بلا خیز تر است!!!

دارم به لب امروز سلامی متفاوت

درقالب شعری و کلامی متفاوت

یک عمربه همراهِ دلی لک زده هستم

مجنون ودل آشفته ی نامی متفاوت

هر چند که از داغ تو مرثیه به دوشم
یک آهِ عزا را به دو عالم نفروشم

من طایر قدسم به زمین آمده ام تا
از برکه ی اندوه تو یک جرعه بنوشم

#مناجات_با_خدا

دلگیری از دستم خدای مهربان من
بند آمده از ترس خشم تو زبان من

دنیا خریدم آخرت از پیش چشمم رفت
کاری بکن برعکس شد سود و زیان من

سرمشقِ صبر , صبرِ جمیل رقیّه است
همواره دست عشق , دخیلِ رقیّه است

مثل عموش , مَنسب باب الحوائجی
در باب قُرب , اَجر جزیل رقیّه است

سحر ماه خدا روح دعا می آید
شافع بی بدلِ روز جزا می آید
سِرّ مستور امام الشهدا می آید
آن طبیب دل بیمار و گدا می آید