از چه چنین تو در تب و تابی ؟ , علی بخواب
این ناله نیست مال بی آبی , علی بخواب
جواد دیندار
اینها کجا پدر ز سر تو حیا کنند؟
بابا چه کرده ای که چنین با تو تا کنند؟
آمد محرم و همه دم گیر هیئتم
با آه و دیده ی پر نم , گیر هیئتم
آقا نمیشود که تو دریا کنی مرا؟
امشب دخیل چادر زهرا کنی مرا؟
آماده ام که جان خودم را فدا کنم
امشب بیا که بی و سر و بی پا کنی مرا
من ز باقی گل قنبرتان خلق شدم
به دعای سحر همسرتان خلق شدم
با دعایش شده ام مست شما در هیأت
و جگر سوخته ی دخترتان خلق شدم
همینکه رفتی موی سرم سپید شد و …
برایدیدن تو دیده نا امید شد و …
همانزمان که تو مشکت پر آب میکردی
صدایزوزه کفتار ها شدید شد و …
چه درد ها که نشسته است در زمین خوردن
به پا و دست , به صورت , به سر , زمین خوردن
میان کوچه غریبی , که میدود پی اسب
و هرچه پیر تر , ساده تر زمین خوردن
برای رفتن تا بیکران فقط کافیست
گرفتن پری ازبالتان امام زمان(عج)
تفألی چو به حافظ زدم فقط دیدم
پر است حافظم از فالتان امام زمان(عج)
از لطف و مهر خود به دلم بیشتر نده
فرصت به حال متهم در به در نده
من با دلم که تنگ نشد از جدائیت…
قهرم تو هم جواب دلم را دگر نده
حق به عرش خود نوشت آقا علی باشد فقط
صاحب عزّ و جلال ما علی باشد فقط
غیر حیدر در جهان مولای دیگر نیستنیست
از ازل گفته خدا مولا علی باشد فقط
آن تیغ که آمد به سر من از پشت
کمتر به سرم بود ز ضرب انگشت
سنگین تر این تیغ رسیده به سرم
آن لحظه که زهرا به رخش آمد مشت
جواد دیندار
امپراطور دلم هستی و دل کشور توست
دل من جای تو جای قدم لشکر توست
ای شهنشاه بیا کشور خود را خون کن
که دلم تشنه یک ضربه ای از خنجر توست