حدیث اشک

مهربانی کن

ای که هستی از رگِ گردن به ما نزدیک تر
بی تو باشد بر دلم دامِ خطا نزدیک تر

من کی ام؟یک بنده ای که روسیاه و بی وفاست
عبد تو با توست بر عهد و‌ وفا نزدیک تر

رفیقِ راه

به کوره‌راهم و چشمان سر به راه ندارم
چراغ راه، در این جاده‌ی سیاه ندارم

ببین خراب شده هر پلی که پشت سرم بود !
پناه آخر من شو؛ پناهگاه ندارم

ماهِ خدا

روزه دارانِ خدا،ماهِ خدا آمده است
سفره ی دل بتکانید صفا آمده است

بعد یک سال خُماری شده هنگامِ ادب
صد بشارت که سحرهای دعا آمده است

ابن الکریم

السلام ای قاسم داماد یا ابن الکریم
مرد میدان , شاخه شمشاد یا ابن الکریم
همچو عباس و علی اکبر , حسین و مجتبی
پهلوان بودی تو مادر زاد یا ابن الکریم

علی مولا

نبین از خاک بالشتی, به شب ها زیر سر دارد
و یا در پاش نعلینی پر از وصله, اگر دارد

نبین با چاه خلوت کرده و مأنوس او گشته
و همچون وسعت دریاش , خونی در جگر دارد

بابی انت و امّی

یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه   همّی بابی انت و امّی

گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده, نه غمّی   بابی انت و امّی

تو که از مرگ و حیات, این همه فخری و مباهات علی ای قبله حاجات

گویی آن دزد شقی تیغ نیالوده به سمّی بابی انت و امّی

ایوان نجف

دردمندیم و دوای ما نگاه دلبر است
حال عشاق از دعایش از همیشه بهتر است

ما نمک پروده ی این خانه بودیم از قدیم
هفت پشت ما خدا را شکر اینجا نوکر است

علیٌ حُبه جُنه

تصوّر می کنم در ذهنِ خود ایوان زرّین را
برای درد ها پیدا نمودم راه تسکین را

پرستیدند آتش را اگر آبا و اجدادم
خدا را شکر از چشمان تو آموختم دین را

خورشید ولایت

درظهر غدیر تا که موسای نبی
بوسه به رخ منور هارون زد
چشمان حسودان و بخیلان عرب
از شدت غم , از حدقه بیرون زد

علی امیر عشق

دل از همان زمان هوایی و اسیر عشق شد
که قبل خلق دلبران علی امیر عشق شد

حقیر میشود هر آنکسی که نیست با علی
امیر شد کسی که پیش او حقیر عشق شد

فقط علی

گاهی نگاه کن همه جا را هدف کجاست
باید به هوش باشی در این جاده, طَف کجاست

بعضی خواص را بِنِگر دورِ مصطفی
تا پِی بَری به ظاهر و باطن, شرف کجاست

یا ایها العزیز

تفسیر تو بدست قلم , نا میسّر است
تصویر تو به چشم بشر , نا مصوّر است
باید برای مدح تو قرآن بیاورم
مصحف برای وصف تو از شعر بهتر است

دکمه بازگشت به بالا