پس میزد آسمان به نگاه تو, ماه را
همچون سپاه کرده دو چشمت, نگاه را
تجهیز کرده اخم تو باز این سپاه را
عمدا دچار شد دلمان, این گناه را
حسین رویت
خورشید همان شمس جمالش می شد
قوس قمر ابروی هلالش می شد
با اینهمه اوصاف علی یک جمله است
((صدیقه طاهره عیالش می شد ))
حسین رویت
باید زمین مرده رسد تا بهار عشق
باید نظر شود که شود جان, نثار عشق
باید نظر شود , که شوم ریزه خوار عشق
هرکس که مانده بر سر قول و قرار عشق
با خدا نیست برابر حیدر
از علی رفته فراتر حیدر
حضرت یک تنه لشکر حیدر
همسر حضرت کوثر حیدر
عاشقان تشنه ی دیدار سحر میمانند
عاشقان ارزش این واقعه را میدانند
عاشقان روزی خود وقت سحر میگیرند
و ز احوال هم اینگونه خبر میگیرند
بین گدایان هم مسیحی هم مسلمان است
یعنی تمام کار عالم گیر این خانه ست
وقتی که فرموده علی معیار و میزان است
پس او هم انجیل است و هم آیات قرآن است
دیگر اینگونه بخوان روضه ی عاشورا را
“تشنگی سر ببرد حوصله ی دریا را”
به عمویش برسانید علی سیراب است
بیخودی تا نکشد منت این صحرا را
خیر است , انگاری پیمبر پر درآورد
بی سور اسرافیل , مولا محشر آورد
قرآن برای 《انما》 در آسمانش
خورشید و ماهش جور بود و اختر آورد
پسر شیر خدا یک تنه طوفان کردی
تو خودت کار تمامی امامان کردی
دست خالی احدی از ته گودال نرفت
سفره تک تکشان را چه پر از نان کردی
پس میزد آسمان به نگاه تو ماه را
همچون سپاه کرده دو چشمت , نگاه را
تجهیز کرده اخم تو باز این سپاه را
عمدا دچار شد دلمان این گناه را
چرخانده ام به سوی نجف قبله گاه را
چاره ی آبادی در این کویر
مستجیرم مستجیرم مستجیر
لحظه ای از ما نگاهت را نگیر
بر فقیر بن فقیر بن فقیر
ای که دستت می رسد دستی بگیر
نوشتن از تو دوات و قلم نمی خواهد
برای با تو پریدن قدم نمی خواهد
خداکند که بسوزد دلم برای دلی
که با وجود خراسان حرم نمی خواهد
- ۱
- ۲