(لطفاً در حال و هوای فاطمی خوانده شود)
ظهور عصمت پروردگار زهرا بود
جمال حقّ علی آیینه دار زهرا بود
اگر تجلی اسم هوالکریم علیست
قسم به شاه نجف سفره دار زهرا بود
(لطفاً در حال و هوای فاطمی خوانده شود)
ظهور عصمت پروردگار زهرا بود
جمال حقّ علی آیینه دار زهرا بود
اگر تجلی اسم هوالکریم علیست
قسم به شاه نجف سفره دار زهرا بود
(لطفا در حال و هوای فاطمی خوانده شود)
خدا کند که زنی ناگهان زمین نخورد
به پیش همسر خود بی امان زمین نخورد
خداکند که نپیچد به پای او چادر
شبیه پیرزنی قد کمان زمین نخورد
شامل الطاف بی حدّ علی گردیده است
هر که را در این عزا با دیده ی تر دیده است
نوکر زهرا مقامش از مَلَک هم برتر است
خاک پاهایش مقدس , جای آن بر دیده است
برخیز اذان بگو به فراز حرم بلال
خیلی گرفته است دل مضطرم بلال
رفتی به مأذنه بگو از غربت علی
من را زدند پیش روی شوهرم بلال
ویران شود آن کوچه که مادر زمین خورد
بین گذر با دیده های تر زمین خورد
زهرا و حیدر آینه بودند, هم را
زهرا زمین که خورد, پس حیدر زمین خورد
چه قدر صحن شما با صفاست مادرجان
بهشت گوشه ی صحن شماست مادرجان
حضور سبز ملایک در این حرم جاری است
شمیم عطر تو بس جان فزاست مادرجان
نگاهم کن منم زینب… که هستم تشنه ی رویت
نبینم ناخوش احوالی, خودم هستم دعاگویت
چه باشی صاحب منبر, چه باشی کنج این بستر
همیشه قبله ی من هست محراب دو ابرویت
چرا کنارِ علی , پوشیه به سَر داری؟
ندیده ام که کنارم نقاب برداری
همیشه سینه سِپَر بوده ای عزیزِ دلم
چرا خمیده شدی , دست بر کمر داری؟
چند روزی بیشتر, این خانه مادر دار نیست
چند وقتی میشود که مادرم هشیار نیست
فضه آرامش بکن… خونابه ها را جمع کن
این صدای سرفه های قبلی هربار نیست
خزان رسیدو به گلزار من شرار انداخت
رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت
دری که ساختم آخر به من خیانت کرد
گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت
هرکجایی نام زهراهست معبد می شود
خاک آنجا همجوار عرش ایزد می شود
از نگاهی که به سلمان کرد باایمان شدیم
بی نگاهش مستجاب الدعوه مرتد می شود
شعرم بدون نام تو اِنشا نمیشود
این زندگی بدون تو معنا نمیشود
خانم! اجازه همهی ما به دست توست
سلمان بدون اذن تو منّا نمیشود