رضا قربانی

اربعین حرم باشم

دلم همینکه مرا سوی موی یار کشید

سر ِ مرا سر ِ عاشق شدن به دار کشید

خودم نیامده ام محضرش , خودش آورد

مرا به پیش ِ خودش جذبه ی نگار کشید

امیری حسینُ نعم الامیر

برایِ توخبر از کوفه دیر آوردند

بیا ببینچه به روز ِ سفیر آوردند

دو روزیاست که آهنگرانِ بی انصاف

برای پیکرِ تو نعل و تیر آوردند

نوکری کردن

در بساطِ جگرم ناله و آهی دارم

مثل ِ گیسویِ تو من روز ِ سیاهی دارم

شرطِ عاشق شدن اصلاً به جگر داشتن است

من سراپا جگرم , هر چه بخواهی دارم

فدایِ حسیـــــــن

خونِ خوبان همه فدایِ حسیـــــــن

جان به قربانِ بچه های حسیــــــن

خوش به احوالِ هفت پشتِ کسی

که شده نوکر و گدای حسیـــــــــن

مناجات

باز اومدم خدای من

رفیق و آشنای من

مثل همیشه مهربون

بگذر از این خطای من

 

خوردی زمین و

خوردی زمین و با عجله من به سر زنان

هرطورکه بود آمدم از بین کوفیان

دیدم که بی هوا به سرت سنگ میخورد

در زیر ِ دست و پا بدنت چنگ میخورد

لطف ارباب به نوکر

من شدم عاشق تو یا تو شدی عاشق من؟!

لطف ارباب به نوکر چه زیاد است زیاد…

 

 رضا قربانی

باب الحوائج علی اصغر(ع)

پره قنداق علی اصغر تو بال من است

زان سبب فطرس پرسوخته دنبال من است

اشک می بارم و این بیت زبانحال من است

سر من مال تو و ابروی تو مال من است

ای شه کرب و بلا پس بده اموال مرا

نوکر اصغرت هستم ببین حال مرا

رضا قربانی

دکمه بازگشت به بالا