شعر آیینی

حضرت مشگل گشا

آنکه یک عمر است دارد مستجابم میکند
حتم دارم که به وقتش آفتابم میکند

قوره ای کالم ولیکن حضرت مشگل گشا
میپزد از بس مرا تا که شرابم میکند

لبیک ابالحسن‌ حیدر

آیه ای دلنواز نازل شد
آیه از حجتی حکایت داشت
شد رسالت منوط برابلاغ
ماجرا ریشه در ولایت داشت

حب علی

بی روی علی شعر من آرایه ندارد
بی اذن علی، نطق، درونمایه ندارد
بی نام علی قرآن یک آیه ندارد
بی حب علی دین بخدا پایه ندارد

جانم علی

من افتخار می کنم که افتخار حیدرم
به وجد آمده ترین از اقتدار حیدرم
نه بی قرار رزم نه که بیقرار حیدرم
نگیر دست کم مرا که ذوالفقار حیدرم

شاهِ صاحب کرم

لطفِ پروردگار را خواهم
یک نسیم از بهار را خواهم
خلوتی در کنار را خواهم
دوری از روزگار را خواهم

علی والا

پس از خلق علی حال خدا یکباره بهتر شد
مسیر صدهزارن ساله در یک شب میسر شد

خدا میخواست رویش را ببیند خلق کرد او را
خداهم بعد خلق مرتضی حیدر خدا تر شد

مولا امیرالمومنین

ای قبله گاهِ مسلمین، مولا امیرالمومنین
ای کعبه ی اهلِ یقین، مولا امیرالمومنین

نفسِ محمّد یاعلی، روحِ مجرّد یاعلی
مهرِ تو بی حَد یاعلی، مولا امیرالمومنین

باد صبا

نسیم باد صبا بی خبر چه فایده دارد
درخت میوه بدون ثمر چه فایده دارد

اگر به غیر علی یاعلی دمد ز نوایش
نوای دلخوش شانه به سر چه فایده دارد

صِراطِ عشق

در محفلی که نام تو باشد گناه نیست
غیر از دو دستِ تو بخدا تکیه گاه نیست
در مکتبِ تو بحث سفید و سیاه نیست
حالم بدونِ یادِ نجف روبه‌راه نیست

مِهر حیدر

هر آن مجنون که مُهر مِهر حیدر خورده تقدیرش
نخ چادر نماز حضرت زهراست زنجیرش

فرستاده کتابی را در آن مدح علی گوید
خدا با إِنَّما و هَل أتیٰ و تین و تطهیرش

مع الحق

اگر که خونین خورشید هر سحر برخیزد
به آه عشاق اوست خون جگر برخیزد

به سجده می‌افتد هر چه هست پیش رویش
کسی که پیش پایش پیامبر برخیزد

یا امیرالمومنین

عاشقانت مثلِ مجنون بینِ صحرا ریخته
کشته گانت پشته پشته بینِ دنیا ریخته

یا امیرالمومنین، حبل المتین،آقایِ دین
بینِ القابِ شریفت ، حسِّ زیبا ریخته

دکمه بازگشت به بالا