من از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین
خادم ناقابل این آستان بودم حسین
خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد!
سود کردم پیش تو! گرچه زیان بودم حسین
من از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین
خادم ناقابل این آستان بودم حسین
خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد!
سود کردم پیش تو! گرچه زیان بودم حسین
به شوق آسمان اینبار میگیریم پر از پا
شروع عاشقی در اربعین باشد اگر از پا
قدم ها می رود وقتی به سمت روضه رضوان
میان راه حق داریم نشناسیم سر از پا
کرمت ذاتیه الحق میتونی
یه گدا رو یک شبه آقا کنی
محاله شما بهم بگی برو
محاله که دستامو رها کنی
اگر بناست همه زیر این علم باشیم
خدا نیاورد آن روز را که کم باشیم
خدا کند که همین دسته جمع بین حرم
کنار حضرت ارباب دور هم باشیم
یک ماه گریه کردید در پای ماتم من
پس نوش جانتان باد! شیرینی غم من
روضه به روضه رفتید سینه زدید هرشب
زخم است سینه هاتان این است مرهم من!
هستند هریک از یکی دیگر مؤدبتر
اینجا گدا هرچه مؤدبتر, مُقرَبتر
یک اربعین, پای پیاده خوب فهمیدم
جز تو مسیرم هرچه باشد, نیست جز اَبتر
دورم هزارتا مشغله باشه
خالی خالی ام بشه دستم
کوری چشم منکر آقام
این اربعینم کربلا هستم
سَرو رفتم از کنارت … قد کمان برگشتهام
سبز رفتم مثل یک برگِ خزان برگشتهام
سوختم بی سایهی تو زیرِ نور آفتاب
باز , حالا زیر چترِ سایبان برگشتهام
حق است اگر از کاروان ها جا بماند
آن دل که در پیچ و خم دنیا بماند
آنکس که همرنگ جماعت نیست آری
باید تمام عمر را رسوا بماند
آمدم! زانو زدم گریان٬ کنار پیکرت
تازه شد داغ بلایایی که آمد بر سرت
ردّی از خون تو بر خاک و هنوز افتاده است؛
نیزه هایی سرشکسته…سنگ ها…دور و برت
ما گداییم به عشق کرمت می آییم
همه با بیرق عشق و علمت می آییم
هر قدم ما به هوای قدمت می آییم
کوله بر دوش به سمت حرمت می آییم
می آورم سمتِ زیارت, کاروان را
یک کاروان از یاسهای ارغوان را
بالا سر و, پایینِ پا, فرقی ندارد
آورده ام پیش تو این قَدّ کمان را