شعر امام علی ع

داغ جانسوز

#شهادت_امیرالمومنین

#روضه_امیرالمومنین

چشم خود بستی وچشم همه شد گریانت
دست شستی ز یتیمان و صف طفلانت
تا خدا هست چرا روی زمین می مانی
برو ای یوسف گمگشته سوی کنعانت

شعر مرثیه امیرالمؤمنین (ع)

در اسم , اگر چه ما مسلمان هستیم
شرمنده ی دین و روی قرآن هستیم

با بار گناه رو به تو آوردیم
سوگند به جان تو پشیمان هستیم

شعر شب قدر و مدح مولا

تا مگر ختم کند فاطمه راهی به علی
شب قدر است بخوانید الهی به علی

می کند درک پس از سجده خدا را بهتر
هرکسی سجده کند چند صباحی به علی

باقی گل قنبر

من ز باقی گل قنبرتان خلق شدم

به دعای سحر همسرتان خلق شدم

با دعایش شده ام مست شما در هیأت

و جگر سوخته ی دخترتان خلق شدم

در هیاهوی ملک

 

درهیاهوی ملک صحن تو دیدن دارد

شربتیآب در این کعبه چشیدن دارد

بااذان حرمت اشک چکیدن دارد

هم علیهم ولی الله اش شنیدن دارد

امپراطور دل

امپراطور دلم هستی و دل کشور توست

دل من جای تو جای قدم لشکر توست

ای شهنشاه بیا کشور خود را خون کن

که دلم تشنه یک ضربه ای از خنجر توست

دکمه بازگشت به بالا