شعر اهل بیت

اِی عمو مَرد شدم

می رسد ازتـَهِ گودالْ صدا واویلا
عـمّه کشـتند عمو جانِ مرا واویلا

جایِ من نیست در این خیمه خداحافظِ تو
نیزه از کِـتف رسیده به کـجا واویلا

عمّه حلالم کُن

عمـّه ببین دورِ عمویم را گرفتند
راهِ نَفـَس های گلـویم را گرفتند

دیگر میانِ خیمه ها جایی ندارم
او که نبـاشد باز بابایـی ندارم

شاگرد رزم علمدار

وقتی کسی ز جان خودش دست میکشد
از هستی و جهان خودش دست میکشد

وقتی که آفتاب دلش می کند غروب
از ماه آسمان خودش دست میکشد

ﺭﺳﻢ ﻋﺎﺷﻘی

اﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎ ﻛﻪ ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻮﺩ
یعنی ﮔﺪا ﺑﻪ ﭘﻴﺶ ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺷﻮد

اﻳﻦ ﺭﺳﻢ ﻋﺎﺷﻘﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺗﻮﺭاﺷﻨﺎﺧت
باید اسیر و دربه در و ﺧﻮﻧﺠﮕﺮ ﺷﻮﺩ

وارث آه مادری

هر چه از روز واقعه می‌رفت
دل عاشق به شور می‌افتاد
داشت کم‌کم غروب می‌آمد
داشت از عشق دور می‌افتاد

عاشقان حسین(ع)

حاجیان چون یک به یک پرپر شدند
در منای عاشقی بی سر شدند

نوبت پرواز اهل راز شد
مادری با کودکان دمساز شد

فرزندان بنت الحیدرند

این دو فرزندان بنت الحیدرند
وارث رزم علیِ اکبرند
شیر از شیر ولایت خورده اند
حافظان مکتب پیغمبرند

بالهای جعفر طیار هستند

بچه های زینبند,سردار هستند این دو گل

گر چه طفل آماده ی پیکار هستند این دو گل

از رد پاهایشان هی بوسه می گیرد ملک

بالهای جعفر طیار هستند این دو گل

سپاه زینب کبری

تا صوت قرآن از لب آنها می آید
کفر تمام نیزه ها بالا می آید

دجال های کوفه در حالِ فرارند
دارد سپاه زینب کبری می آید

بنیاد گریه

عاشق طواف کعبه ی آمال می کند

اخلاص را چکیده ی اعمال می کند

عاشق شراب می چکد از دیده ی ترش

با گریه مست می شود و حال می کند

لشکر زینب (س)

صف کشیده می رسد آن حیدر زهرا نشان

تا دهد آداب سر هدیه نمودن را تشان

در دوستش حاصل عمرش دو رعنا نوجوان

در پی اش الله اکبر گو همه هفت آسمان

این اشک های قیمتی

از بس حسین بخشش بسیار می کند
لطفش مرا همیشه بدهکار می کند
این اشک های قیمتی روضه های او
خیلی برای عاقبتم کار می کند

دکمه بازگشت به بالا