نبودم تا نمایم استماع منبر اورا
ولی با قالَ صادق درک کردم محضر اورا
حدیث اش هر کسی بشنفت قطعاً کِی تواند گفت؟
ننوشیداست قدر جرعه ای از ساغر اورا
نبودم تا نمایم استماع منبر اورا
ولی با قالَ صادق درک کردم محضر اورا
حدیث اش هر کسی بشنفت قطعاً کِی تواند گفت؟
ننوشیداست قدر جرعه ای از ساغر اورا
هم گرفتاره امام صادقیم
هم عزادار امام صادقیم
وقتیروضهشعبهایازحرمه
ماها زوّار امام صادقیم
ماکه آزاده ترینیم چو در بند تواییم
مستمند اثر گریه و لبخند تواییم
صاحب اصلی افلاک همه خاک تواییم
ما اضافی همان آب و گِل پاک تواییم
باز هم سوخته انگار درِ این کوچه
نمکی خورده به زخمِ جگرِ این کوچه
من از این کوچه از این راه بدم میآید
بس که شوم است همیشه خبرِ این کوچه
می سوخت بین شعله ها بال و پر تو
آتش نشد شرمنده از موی سر تو
آن قدر زد نعره سر تو یک حرامی
تا که پرید از خواب شیرین دختر تو