زخمیِ خاطرات سی ساله
چشم بر قاب آسمان دارد
این محاسن سپیدِ اشکآلود
در دلش داغِ یک جوان دارد
زخمیِ خاطرات سی ساله
چشم بر قاب آسمان دارد
این محاسن سپیدِ اشکآلود
در دلش داغِ یک جوان دارد
کوچه در کوچه دلم ریخته بر دور و برت
چقدر خون جگر میرود از فرق سرت
پیش من راه برو بی کمکِ از حسنین
باورم نیست چنان تا شده امشب کمرت