لحظه در لحظه در این راه بلا میریزد
زخم یک بام ز سنگ دو هوا میریزد
هر که دارد هوس کرببلا گریه کند
اشک خون منتقم آل عبا میریزد
لحظه در لحظه در این راه بلا میریزد
زخم یک بام ز سنگ دو هوا میریزد
هر که دارد هوس کرببلا گریه کند
اشک خون منتقم آل عبا میریزد
دنیا بین من و تو فاصله انداخته اقا
خیلی وقته نوکرت قافیه رو باخته اقا
منو زیر چتر مهربونیات پناه بده
یه گوشه امنی به این کلاغ روسیاه بده
به سمت آب زدی و زدی به آب سپس
کشید آب ز تصویر تو عذاب سپس
خجالت همه ی خیمه را کشیدی بعد
هزار بار شدی عاجز از رباب سپس
معصیت کار هستم و حجب و حیایم کم شده
غرقِ در دنیا شدم حالِ دعایم کم شده
چشم من از بس به دنبال هوس رفته ببین
در میان روضه آقا گریه هایم کم شده
دورم هزارتا مشغله باشه
خالی خالی ام بشه دستم
کوری چشم منکر آقام
این اربعینم کربلا هستم
بویِ سیبِ حرم از سمتِ سحر میآید
قطعِ این فاصله از دستِ تو بر میآید
روز و شب کارِ شما گریه شده میدانم
باز از دامنتان بویِ جگر میآید
گفتند کمتر گریه کن؛ دیگر نمیآید!
از دختر چشمانتظار این برنمیآید
سر میرسد امشب به تلخی انتظار من
با سر پدر می آید و غم سر نمیآید
خاک مسیر کریم سرمه ی چشم گداست
هرکه دراین جاده نیست فارغ ازین ماجراست
پرچم مشکی زدیم هیئت ما شد حرم
تا همه روشن شوند روضه حسابش جداست!
ای نیزه دار! آینه بر نیزه می بری
خواهی چگونه از وسط شهر بگذری!؟
از کوچه های ساکت و خلوت عبور کن
خوب است اندکی به اباالفضل بنگری
با خط به خطِ روضهی غم گریه کردیم
ما با “مُقرم” هر مُحرم گریه کردیم
در گوشه ای خلوت کنارِ هم نشستیم
دور از همه همراهِ با هم گریه کردیم
حالا که هستی توی آغوشم دوباره
خیلی خلاصه حرف دارم با اشاره
خورشید و ماهی داشتم در آسمانم
در آسمانم نیست حتی یک ستاره
خاکی که بوسه زد به قدوم شما حسین
شد تا به حشر تربت اعلای ما حسین
عشقت امانتی خدا بین قلب ماست
چه منتی گذاشته بر ما خدا!حسین..