شعر روضه

رسیده ام….

دنبال پرچم تو به هر سو دویده ام

این عشق را به خون جگر ها خریده ام

هر سال روز اولیه در نماز شکر

گفتم چه خوب شد به محرم رسیده ام

اّلّلهُمَّ اِنّ اَعُوذُبِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَالْبَلآءِ

من تو رو دارم دیگه غم ندارم

من تو رو دارم چیزی کم ندارم

به من بگو که چی شده داداشی

دق میکنم اگه پیشم نباشی

گل جمال تو

گل جمال تو سرخ و چو ارغوان دیدم

میان خون بدنت را چه ناتوان دیدم

مگرنه اینکه فرات مهر مادرت بوده

تو را کنار شریعه ز تشنگان دیدم

زمین کربلا اینجاست زینب

زمین کربلا اینجاست زینب
دیار پر بلا اینجاست زینب
تحمل می کنی؟ گویم برایت
فراق ما دو تا اینجاست زینب

کشت زینبت

این رفتن و نیامدنت کشت زینبت

هرم عطش وسوختنت کشت زینبت

دشت لبت کویر شد از تشنگی حسین

این خشکی لب و دهنت کشت زینبت

حرم تا قتلگه

حرم تا قتلگه را خواهرت دید
به زیر خنجر تیز حنجرت دید
لب عطشان وتشنه , نیمه جانی
تمام لحظه ها را مادرت دید

خوشم که حنجره من

خوشم که حنجره من برای توست,حسین جان

به سینه ام غم کرببلای توست,حسین جان

برای هر غم دنیا چرا به گریه بی افتم

سرشک دیده فقط در عزای توست,حسین جان

الحمدلله

 من و این روضه ها الحمدلله

 من و یاد شما الحمدلله

من و ماه محرم زنده بودن

 بود حُسن عطا الحمدلله

شروع ماتم

سر رسیده انتظار اما شروع ماتم است

هرچه بارانی شوی در ماه این دریا,کم است

خوب و بد فرقی ندارد بهر شاه کربلا

چون خرید این کریم بن الکریمان در هم است

دلواپسی

دلشوره ای افتاده در جانم برادر

غمگینم وسر در گریبانم برادر

حس بدیدارم, عجب دشت عجیبی ست

مبهوت سِحر این بیابانم برادر

کاروان بهشتیان

کاروان بهشتیان آمد

کربلامیهمان نوازی کن

متبرک شدی به عطر حسین

برترین خاک, سرفرازی کن

 

نه دست و پا نزن

نه دست و پا نزن سرت از دست می رود

دار و ندار خواهرت از دست می رود

وقتی که گرگهای گرسنه رسیده اند

دیگر تمام پیکرت از دست می رود

دکمه بازگشت به بالا