شعر شهادت امام حسین (ع)شعر گودال قتلگاه

غریب بدون کفن

کمتر بر این غریب بدون کفن بزن
این ضربه ی دوازدهم را به من بزن
هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نکن
اینقدر این شهید مرا زیر و رو نکن
قبول کن که شبیه حصیر افتادی
قبول کن ته گودال گیر افتادی
مخواه تا که سر من به گریه بند شود
بگو چکار کنم از تنت بلند شود
بگو چه کار کنم آب را صدا نزنی
بگو چه کار کنم تا که دست و پا نزنی
بگو چکار کنم از تو دست بردارند
برای پیکر تو یک لباس بگذارند
بگو چکار کنم بیش از این تکان نخوری
بگو چکار مکنم از سنان,سنان نخوری
بگو چکار کنم من؟ بگو چکار کنم؟
کنار شمر بمانم و یا فرار کنم؟
میان گریه ی من این سنان چه میخندد
دهان باز تو را نیزه دار میبندد
آهای شمر عبا را کسی ربود برو
بیا النگوی من را بگیر و زود برو
برای غارت پیراهنت بمیرم من
چرا لباس ندارد تنت بمیرم من
قرار نبود بیفتی و من نگاه کنم
و یا که گریه به کوپال ذوالجناح کنم
مگر نبود مسلمان که اینچنین زده اند
بلند مرتبه شاهِ مرا زمین زده اند

علی اکبر لطیفیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا