شعر شهادت اهل بیت

بیرق آل علی

یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم

سر به روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم

یاکریمِ سامرا

کیستم من از غلامانِ قدیم سامرا
کیستم جلدِ حریمش، یاکریمِ سامرا
شکر عمری رزقم از دستِ کریمان می رسد
از کریمِ در مدینه یا کلیمِ سامرا

بانوی من

پیراهن سیاه بر این غم ادامه داد
در ختم فاطمیه به ماتم ادامه داد

پیراهن سیاه،سیاهِ سکینه شد
در فاطمیه هم به محرم ادامه داد

یا بنت الحسین(ع)

راوی کرب و بلا دارد روایت می کند
از جدایی سر و تن ها حکایت می کند

شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین
بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند

یا اهل بیت النبوه

لوح تقدیر تا قلم برداشت
از دل قصه ، فصل غم برداشت

خضر از عُمرِ ماتمت گله کرد
نوح با نوحه ی تو هروله کرد

مایه ی آرامش ارباب

در فکر عمو بودی و بیتاب شدی
آیینه ی حق نمای مهتاب شدی
تسکین جهان نام حسین است ولی
تو مایه ی آرامش ارباب شدی

ستون عرش

ستون عرش به شوق تو استوار شده
و خاک زیر قدومت پر افتخار شده

غزل به پای تو احلی من العسل گشته
کلام، روی لبت صاحب اعتبار شده

تو بمان

تو بمان بعد تو دل منتظر سوختن ست
خیمه ها بعد پدر در خطر سوختن ست

لب خشک تو و ظهر و حرم و این دل من
هر کجا می نگرم من خبر سوختن ست

ولدی

برگ برگی که به زیر قدم پاییزی
باز از هجمه ی این باد نمی پرهیزی

شاخ و برگ بدنت تازه مرتب کردم
باورم نیست که اینگونه بهم می ریزی

ولدی

گر چه خاصیت یک نخل ثمر داشتن است
نیمی از درد سرم چند پسر داشتن است

به تو و قد رشیدِ تو حسودی کردند
کار ِاین خیره‌ سران چشم نظر داشتن است

اربا اربا

اربا اربا یعنی پا نشی دیگه
عصای دست بابا نشی دیکه
یه جوری بپاشه از هم بدنت
که رو دست بابا جا نشی دیگه

ای گل لاله

ای گل لاله! ز تیغ و تیرها پرپر شدی
پاره پاره از دم سر نیزه و خنجر شدی

گر چه در صورت شباهت با پیمبر داشتی
با چنین پهلو ولی آیینه‌ی مادر شدی

دکمه بازگشت به بالا