شعر شهادت اهل بیت

می رود سمت برادر

می رود سمت برادر به تنش تب دارد
دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد
به فدای سر تو ! هرچه که دارم این است
چه کنم؟هست همین هرچه که زینب دارد

خوب می دانند

خوب می دانند اینجا از کسی سر نیستند
چشم در راه محبت های مادر نیستند

سخت شرمنده ست زینب از حسین خویش که؛
با علی ها ،هدیه های او برابر نیستند

عاشق شده ام

عاشق شده ام دیده ی تر داشته باشم
هر لحظه فقط از تو خبر داشته باشم

عاشق ندهد هدیه به معشوق عجیب است
پروانه شدم تا که هنر داشته باشم

نذر غریبی تو

با تو شریکم غصه و درد و بلا را
زینب بمیرد! رد نکن این بچه ها را

من وسعت دارایی ام این دو پسر بود
نذر غریبی تو کردم هر دوتا را

دو اکبر زینب

دمند و بازدمند
شبیه بازدم و دم همیشه پشت همند

قسم به عشق، قسم
برای یاری ارباب خویش هم قسمند

سخت شرمنده ست زینب

خوب می دانند اینجا از کسی سر نیستند
چشم در راه محبت های مادر نیستند

سخت شرمنده ست زینب از حسین خویش که؛
با علی ها ،هدیه های او برابر نیستند

نینوا را سوزاند

نینوا را سوزاند

ناله‌ام عاقبت این بیتِ عزا را سوزاند

به عبا پیچیدم
میکشم آه ، همین آه عبا را سوزاند

عاقبت آه کشیدم

عاقبت آه کشیدم نَفسِ آخر را
نفسِ سوخته از خاطره‌ای پرپر را

روضه‌خوانیِ مرا گرم نمودی امشب
روضه‌یِ آنهمه گُل ، آنهمه نیلوفر را

یادگار کربلا

چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند
که دل سوخته را ناله مداوا نکند

چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد
کاش می‌شد خودش اینقدر تقلا نکند

یا باقرالعلوم

داغِ تو روشن می کند شمعِ محرم را
در شعله ی غم می کشاند جانِ عالم را

مثلِ پدر میراث دارِ کربلایی تو
چون از مسیرِ کربلا آوردی این غم را

همرزم بودم یک زمانی با سه ساله
من داشتم اشکِ روانی با سه ساله
در کربلا بودیم پشتیبانِ زینب…
دریافتم نام و نشانی با سه ساله

یادم نمیرود

یادم نمیرود که در آن عصرِ پر غبار
آمد بسوی خیمه ی ما اسب بی سوار

دیدم که عمه های حزینم به سوز و آه
اطرافِ ذوالجناح گرفتند، ناله دار

دکمه بازگشت به بالا