با احتیاط لاله ی ما را پیاده کن
عباس جان, سه ساله ی ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
با احتیاط لاله ی ما را پیاده کن
عباس جان, سه ساله ی ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
بیا که با غم عشقت به آسمان برسم
به باغ نسترن و یاس و بوستان برسم
منی که دل به هوای وصال خوش کردم
بیا که در شب هجران به آستان برسم
ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر
زینب بیا , این شمر با پا رفته منبر را ببر
چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن
از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر
میرفت روی دست همه بیقرار مشک
خشکیده بود مثل لب شوره زار مشک
زخمی است تازه بر جگر داغدار مشک
از تشنگی به چشم همه گشته تار مشک
لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی
به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بودد ، بهر نام علی
هر چه بر ما می رسد یا از کریمان می رسد
یا که از ذرّیه و از نسلِ ایشان می رسد
بی کرامت روی قولِ دیگران دلخوش نکن
با کرم بر هر گره..امدادِ آسان می رسد
کودکم امّا در این بیشه جگر دارم عمو
از دو دستانم برای تو سپر دارم عمو
با مدد از نامِ زیبای حسن گل می کنم
بر تمامِ دشمنانت من خطر دارم عمو
گره ای در میان ابرو داشت
در دلش اضطرار عالم بود
هی به خود گفت می روم اما
گره دست عمه محکم بود..
مادر! ز آقا و مولای جهان رخصت بگیر
لطف کن از بهرِ این دو نوجوان رخصت بگیر
ما دو تا را پر بده در آسمانِ کربلا..
بهرِ پرواز از میانِ آشیان رخصت بگیر
آفتاب روز ها و ماه شب شو با حسین
فارغ از عجب و ریا کبر و غضب شو با حسین
کربلایی!مفتخود را دست این و آن نده
دستچین مادرش شو منتخب شو با حسین
دلی که خانه ی غیر تو شد حرم نشود
اگر دخیل علم نیست محترم نشود
چه سود در نفس آن کسی که یک لحظه
به عهد عابس و جون تو هم قسم نشود
بیت الغزل هر غزل ناب رقیه است
خورشید علی اصغر و مهتاب رقیه است
«نزدیکترین راه به الله حسین است»
نزدیکترین راه به ارباب رقیه است