شعر مدح ابوتراب

فقط حیدر امیرالمومنین است

در مُلک خدا سکه به نام همه کس نیست
خورشید ولا ساکن بام همه کس نیست

جبریل سلام آور حق است برای
این مرد که محتاج سلام همه کس نیست

هو العلی الاعلی

نه در کاخ و نه در حجره نه پشت میزها گم بود
علی با کفش های وصله دارش بین مردم بود

کسی که جلوه خشم خداوند است اخم او
بروی مستمندان صورتش غرق تبسم بود

تفسیر آیات

لعلی که بُرد نام علی نیست قیمتش
عزت گرفت هر که دمی کرد خدمتش
حاجی شود هر آنکه کند طوف هیئتش
گفتم علی به سجده فتادم ز هیبتش

علت خلقت

هرکسی درجهان غلام علی ست
مورد لطف و احترام علی ست
ذره پرور شدن مرام علی ست
چون کلام خدا، کلام علی ست
پس به نام خدا، به نام علی ست

تو رب منی

دخیل هر خم مویش همه دندانه ها یک یک
شکسته در خم زلف چلیپا شانه ها یک یک

صف محشر مثالی باشد از تمثیل قربانگاه
برایت بال و پر آورده پس پروانه ها یک یک

پهلوان عالم

چنین میبیند آنکه در نجف اهل نظر باشد
طلا چسبانده خود را زیر ایوانش که زر باشد

علی باحق و حق با او، ولَیْسَ الهادی الاهو
علی حق حق علی هو هو، از این ها بیشتر باشد!؟

وجه الله

آزاد شد دلی که شده صید دام عشق
ما دیده ایم در سخن او مرام عشق
سر میدهیم در عوض یک ،کلام عشق
مارا خدا نوشته برای امام عشق

یا مظهر العجائب

سخت بی معناست،بی معنا عبادت بی علی
پس نصیب کس نمی گردد شهادت بی علی

فرق چندانی ندارد در قباحت با زنا
هر که میخواند نمازی با جماعت بی علی

شهر نجف

براى سلطنتت غیر عرش, تختى نیست
برات, گردش افلاک کار سختى نیست
به جز لباس غلامان شاه, رختى نیست
چونان وجود شما پر ثمر, درختى نیست

قل هو الحیدر احد

از کمند گیسوانش دار میریزد برون
عاشقان را عاقبت خون بار میریزد برون

تا خلیل آتش نگیرد منت از حیدر کشد
هرکجا رب پا نهد گلزار میریزد برون

نجف

رسیده اند سه تایی,سرِ قرار نجف
پیمبر و اسدالله و کردگار نجف

کنار حضرت ایوان سر مزارِ علی
خدا گذاشته با جسم خود قرار نجف

ناد علی

رب اعلایی و سوی تو سجود آوردیم
سر تعظیم برای تو فرود آوردیم

با دم ناد علی سمت دیارش میرفت
زیر ایوان نجف هرچه جهود آوردیم

دکمه بازگشت به بالا