مادر پدرم باد فدای تو حسن جان
هستند غبار کف پای تو حسن جان
من رو نزدم بر احدی غیر شما چون
دیدم همه هستند گدای تو حسن جان
مادر پدرم باد فدای تو حسن جان
هستند غبار کف پای تو حسن جان
من رو نزدم بر احدی غیر شما چون
دیدم همه هستند گدای تو حسن جان
پای فقیران میرود سوی کریمان
تا اینکه بنشینند پهلوی کریمان
هرکس گداتر شد مقربتر شد اینجا
هستیم ما زانو به زانوی کریمان
دم به دم ذکر ما حسین و حسن
ذکر ارض و سما حسین و حسن
شافع روز حشر و بر عالم
رهبر و مقتدا حسین و حسن
هوای خانه ی دل با وجود تو عالی ست
نفس بکش که هوا باتو غرق خوشحالی ست
مرا خدا به هوای تو آفرید آقا
غلامی سر کوی تو نیک اقبالی ست
بِسمِ ربّ الکَرَم ، خدای حسن
خالقِ خُلقِ حقنمای حسن
زَمزَمِ عاقبتبهخیر شدن
چشمهاش هست زیر پای حسن
نماز صبح دو عالم شود قضا گر او
چو لحظه ای بِدَمد یا کِشد نقاب از رو
دو چشم چشمه ی آب حیات و لعل لبش
به دردهای دو عالم بُوَد همین دارو
کسی که باادب و باوقار می بخشد
فقط به خاطر پرودگار می بخشد
کریم فکر حساب و کتاب بخشش نیست
به رسم اهل کرم بی شمار می بخشد
آن ماه که در دامن زهرا بنشیند
باید که چنین در دل دنیا بنشیند
ای عرش نشین! شأن قدمهای تو تنها
این است که بر شانهی طاها بنشیند
میان هجمه غم ها اگر پناه ندارد
حسین هست چه کس گفته تکیه گاه ندارد
حسین مرهم زخم برادر است وغمی نیست
زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد
جایی که هست عرض ارادت به راحتی
باز است در بروی رعیت به راحتی
لب وا نکرده میدهد او حاجت مرا
پس میروم بدون خجالت به راحتی
هر آنچه بود برایش به این و آن بخشید
چنانچه آخر سر لقمه از دهان بخشید
اگر چه حاجت مردم فقط زمینی بود
چه رزق ها که به آن ها از آسمان بخشید
که گفته شاعر و مداح و روضه کم داری؟
همیشه و همه جا ، جای بر سرم داری
خودم که هیچ ، تبارم همه گدای درت
چقدر گریه به چشمان مادرم داری