شعر مدح اهل بیت

ماه شب چارده

کسی که ماه شب چارده اسیرش بود
سرِ تمامی افلاک، سر به زیرش بود
کسی که دست خدا دستِ دستگیرش بود
هزارچشمه ی جوشان پی کویرش بود

راه عشق

یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم
سربه روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم
گر چه حق این سینه ها را کربلایی آفرید
سائلان کربلا را سامرایی آفرید

نور لَم‌ یَزَلی

محاصره ست ولی جای هیچ دلهره نیست
که نور لَم‌ یَزَلی قابل محاصره نیست

تنش اگرچه به ظاهر اسیر سامره است
نسیم عطر حضورش اسیر سامره نیست

ذوالکمال

باید برای مدح علی ذوالکمال بود

یا غرق در میان یم لا یزال بود

گویم چه من که محتشم آتشین‌سخن

در وصف میم نام علی لال لال بود

خُلد بَرین

مَجذوب تو شد کوخ نشین کاخ نشین هم

بَر روی زمین بودی و در خُلد بَرین هم

یک لحظه در آن بودی و یک لحظه درین هم

فهمیده ز تدریس تو جبریل اَمین هم

امام اوست

قسم به خالق بى چون و صدر بَدر انام

که بعد سید کونین، حیدر است امام

امام اوست، به حکم خدا و قول رسول

که مستحق امامت بُود ز نصّ کلام

زنده کن

بایست کوه بداند وقار یعنی چه؟

بتاب ماه ببیند نگار یعنی چه

شبی به روی خودت میزبان حاتم باش

که تا نشان بدهی سفره دار یعنی چه

اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

” یا مَن تُحَلُّ… ” دامن ِ حیدر ، گره‌گُشاست

توبه ، دخیلِ عصمتِ این مَظهرِ خداست

او دست ِ رد به سینه‌ی سائل ، نمی‌زند!

” اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ… ” اخلاقِ مرتضاست

عشق علی

پیر با عشق علی میل جوانی میکند

بعد از آن هم دم به دم لعنت به ثانی میکند

هرکجا مدح علی گفتند زهرا آمده

کار مجلس را همیشه شخص بانی میکند

چه فایده؟!

در خُم اگر شراب نباشد چه فایده؟!
چشمت اگر پر آب نباشد چه فایده؟!

آتش گرفته ام که به بزمت رَهم دهی
در بزمِ مِی کباب نباشد چه فایده؟!

ذکر یا حیدر

ذکر یا حیدر به جانم نور ایمان ریخته
یا علی گفتم که دیدم قلب قرآن ریخته

می دهد از ناودان کعبه حاجت بیشتر
آب باران نجف که زیر ایوان ریخته

عشق علی

دانه را صیاد می پاشد، کبوتر میخورد
زحمتش را می کشد مولا و نوکر میخورد

خلقتم دست خدا بود و علی و فاطمه
ریشه ام حتماً به سلمان یا ابوذر میخورد

دکمه بازگشت به بالا