شعر مدح شاه نجف

حضرت دلبر

کشیدم روی لوح دل جمال دلبر خود را
نوشتم در سرآغازم کلام آخر خود را
.
فلانی و فلانی و فلانی نه ، فقط حیدر
همان شاهی که داده در نماز انگشتر خود را

حب علي

ذاتی که یکتا خلق شد، دو تا نخواهد شد
هرکس گدای او نشد آقا نخواهد شد

دور از علی بودن به نوعی مرگ تدریجی ست
امروزمان بی عشق او فردا نخواهد شد

شاه جوانمردان

خلقت عالم به دستان خدای مرتضاست

هردو عالم هرچه باشد خاک پای مرتضاست

مدحت شاه جوانمردان بگویم روز و شب

رزق و رزوی من ازذکر و ثنای مرتضاست

دکمه بازگشت به بالا