شعر مذهبی جدید

شعر روضه حضرت خدیجه (س) و حضرت زهرا (س)

زل میزند با چشمهای تر به مادر
هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر

سرمایه اش را داد پای دین خدیجه
پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر

شعر مدح و مرثیه حضرت خدیجه (س)

زنی که خواست مردش”رَحمةٌ للعالمین”باشد
سزاوار ست در القابَـــش “أمُّ المؤمنین”باشد

مُحمّد در حرا مبعوث شد امّا قرار این بود
از اوّل خانه ی پُر برکت او مَهـدِ دین باشد

شعر وفات ام المؤمنین حضرت خدیجه (س)

مومنون آیه های قرآنند
گاه مقداد و گاه سلمانند
چه عرب چه عجم مسلمانند
همه فرزندهای بارانند

مناجات با خدا و روضه سیدالشهدا

ببین از درد مالامال هستم
رها از هر چه قیل و قال هستم
دوباره سفره ی لطف تو پهن است
منم که سائل هر سال هستم

شعر مناجات با خدا

ای سراپا معصیت بس کن دگر بد باختی
خویش را در منجلابی از گنه انداختی
هرچه تو بد کرده ای من پرده پوشی کرده ام
این منم که دوستت دارم ولی نشناختی

شعر ولادت حضرت علی اکبر (ع)

نشسته ام بسرایم از آن مَلَک منظر
کسی که گشته به سلطان عشق هم,دلبر

اسیر زلف بلندش هزار چون لیلا
خُمار چشم سیاهش خُم و می و ساغر

شعر مرثیه حضرت زینب (س)

بازهم روضه ی زینب همه جا ریخت بهم
حال و روز همه ی اهل سما ریخت بهم

بازهم پیرهنی را به سر و روش کشید
آسمان تیره شد و حال هوا ریخت بهم

شعر ولادت امیرالمومنین (ع)

تو آمدی ستایش بت بی اثر شود
با نام تو زمین و زمان شعله ور شود
رویای مکیان همه زیر و زبر شود
حق است در مدیحت تو مکه کر شود

شعر ولادت امام علی (ع)

گفتم : «علی مدد» , قلمم ذوالفقار شد
مضمون اسیر لشکر زلف نگار شد

حرف از نجف که شد , دلِ پیمانه ام گرفت
آهی کشید و … قافیه دیدم «خمار» شد

شعر حضرت ام کلثوم (س)

از این که دخترشیر است وخواهر شیر است
بدیهی است بیانش شبیه شمشیر است

برای شیرزن عصر خود شدن کافی ست
همین که خون علی در رگش سرازیر است

شعر مدح و مرثیه حضرت ام البنین (س)

خانمی که تا خود خورشید, قامت داشته
در رشادت با ابالفضلش رقابت داشته

مادر باب الحوائج بوده و با این حساب
دامن او را گرفته هر که حاجت داشته

شعر مرثیه حضرت ام البنین (س)

مثل همیشه آمده ای بر سر قرار
مثل همیشه بی کس و تنهانشسته ای
 از طرز راه رفتن تو گفته ام به خویش
 حتما که داغ دیده ای و دلشکسته ای

دکمه بازگشت به بالا