شعر مذهبی

شیخ الائمه

هرآنکه از سوی تو انتخاب خواهد شد
به ذره بودن خود آفتاب خواهد شد
میان طایفه مرجع حساب خواهد شد
فقیر دست تو عالی جناب خواهد شد

عبدالحسین هستند کل خاندان من

#مناجات_با_خدا

دلگیری از دستم خدای مهربان من
بند آمده از ترس خشم تو زبان من

دنیا خریدم آخرت از پیش چشمم رفت
کاری بکن برعکس شد سود و زیان من

سر ما ذبح کنید بر سر ایوان نجف

#مدح_امیرالمؤمنین_علیه‌السلام

بنویسید مرا بنده‌ى سلطان نجف
بنویسید که عالم همه قربان نجف
ما غباریم..غبارى زِ خیابان نجف
بنویسید على را گُلِ گلدان نجف

فزت و رب الکعبه

#شهادت_امیرالمومنین

#روضه_امیرالمومنین

نیمه شب روی شانه یِ حسنین
آسـمانی ترین نوا می رفت
پادشاهی بدون تشریفات
از دلِ خانه تا خدا می رفت

شعر مناجاتی شب قدر

عبدی که بود پست و هوسران تر از همه
برگشته سر به زیر, پشیمان تر از همه

از خود فرار کرده غلام فراری ات
سوی تو بازگشته گریزان تر از همه

شعر مناجات با سیدالشهدا (ع)

تا نفس هست و ز الطاف شما دم باقی ست
دل ما می تپد و یاد تو هردم باقی ست

دم روح القدسی خاص”حسین”گفتن ماست
تا مسیحا بشود عیسی مریم باقی ست

اهل اشک

باید برای حال زارم ناله سر کرد
یا لااقل این شام ظلمت را سحر کرد

وقت گرفتاری تو را خواندن, هنر نیست
آنکه همیشه خوانده نامت را, هنر کرد

شعر مناجات با خدا در شب قدر

ای دل به دست موج هوس هر طرف مرو
با این حباب در پی کسب شرف مرو

چشم کریم مانده به راهت که در زنی
بیهوده پس به این طرف و ان طرف مرو

شعر مدح امام حسن (ع)

هر آنچه ناشدنی هست با حسن بشود
دَمی که حضرت مُشکل گُشا حسن بشود

به حُسنِ خُلق شود بین مردمان مَشهور
کسی که بارِ لبـش ذکر”یا حَسن”بشود

شعر مدح امام حسن (ع)

خوب یا خوب تر از خوب به خوبی تو نیست
ماه یا ماه تر از آن به نکویی تو نیست

ای که در دایره حسن گرفتار شدی
نه گرفتار , ولی نقطه ی پرگار شدی

شعر مناجات با خدا

سائل بی دست وپایم حال زارم را ببین
باز هم کردم ضرر, دارو ندارم را ببین

درب بیچاره سرا شد باز,من هم ٱمدم
خویش را بیچاره کردم روزگارم را ببین

شعر مناجات با خدا

گرچه بین ما حجاب معصیت حائل شده
لطف عامت باز هم حال مرا شامل شده

لابه لای بندگان خوبت ای رب کریم
بنده ای درمانده در مهمانی ات داخل شده

دکمه بازگشت به بالا