اصلا حسین جنس غمش مثل کیمیاست
ارباب ما حسابش از همه عالمی جداست
فهمیدم از حسین و منی پیغمبرم که او
آرام جان نه بلکه حسین جان مصطفاست
اصلا حسین جنس غمش مثل کیمیاست
ارباب ما حسابش از همه عالمی جداست
فهمیدم از حسین و منی پیغمبرم که او
آرام جان نه بلکه حسین جان مصطفاست
به پای بیرق روضه اگر که سینه زنم
غلام درگه ارباب و شاه بی کفنم
ز روضه روزی خود را همیشه می گیرم
به اشک و آه و به گریه همین نفس زدنم
دلم همینکه مرا سوی موی یار کشید
سر ِ مرا سر ِ عاشق شدن به دار کشید
خودم نیامده ام محضرش , خودش آورد
مرا به پیش ِ خودش جذبه ی نگار کشید
ســر را بـه پـای تـو سپـردن افـتـخـار اسـت
هر کس که اربابش تو باشی رستگار است
یـا لـیـتـنـا کـنـا مـعـک ورد زبـانـــــــــــــــــم
جـمــع فـدائـیـان راهـت بـیـشـمـار اســــت
خدمت به نوکران تو برتر ز شاهی است
باید برای نوکر تو سر نثار کرد
رضا فراهانی
ای کاش برای تو اثر داشته باشم
باری ز سر دوش تو برداشته باشم
بی شک تو به دیدار دل خسته می آیی
از آمدنت کاش خبر داشته باشم
مرا اشک بر روضه های تو کافی است
پریدن به اوج هوای تو کافی است
برای سرافرازی من به عالم
همین بودنم زیر پای تو کافی است
تا سر خوان توام,خوان دگر جایم نیست
خاکیم قصر برین منزلو ماوایم نیست
من به آتشکده مهر شما سوخته ام
باکی از دوزخو از نار بر اعضایم نیست
زخم فراق ها همه تعمیر میشود
وقتی دلی به گریه نمک گیر میشود
زائر سرای حضرت زهراست روضه ها
آنجا که شهر دوست به تصویر میشود
بـا غـافـلان بگویـیـد دنـیای من حسیــن است
هـم روح و هـم روان و هم جان من حسیـن است
بـرهـرچـه نـاتـوانـم نـامـش مـرا تــوان است
هر جا کـه تـشنه مانم دریای من حسیـــن است
تو تنهای تنها امام غریب
تو گریان سقا امام غریب
الهی بمیرم نبینم غمت
فدای تو مولا امام غریب
سرِ ما و سرِ شمشیر جدالت ارباب
ای به قربان تو و جاه و جلالت ارباب
نمک شور تو یک عمر نمک گیرم کرد
به فدای تو و روزیِ حلالت ارباب