شعر مذهبی

رباعیات امام زمان عج

تکیه بهوفای ما نکن آقا جان

گریهتو  برای ما نکن آقا جان

بهر فرجتخودت بیا کاری کن

دل خوش بهدعای ما نکن آقا جان

این فاصله ها

اگر چه بی کس و تنها اگر چه غم زدهایم

همیشه از تو فقط با دروغ دم زده ایم

تو گرم آمدنی , بی خبر که ما بی تو

قرار جمعه ی این هفته را بهم زده ایم

ویران شد بقیع

بار دیگر قلب مهدی غم گرفت

همچو مولا ,قلب زینب هم گرفت

یاد آن روزی که ویران شد بقیع

در جنان, حیدر به سر ماتم گرفت

محمدمهدی عبدالهی

 

به خدا بی حسیـن میمیرم

طرح نویی به داستان دادی

گوشه ی مقتلی نشان دادی

بار دیگر بساط روضه و اشک

به سگت باز استخوان دادی

قلمرو

مستی است شرح “حا”و “سین” و “یا” و “نون” , تو!

نفروشم از باغ محبت قدر یک جو

با خشت های روضه ها در وسعت عشق

عمریست در قلبم بنا کردی قلمرو

 توحید شالیچیان

 

قبل خلق گشتنمان

گفتند نوکران حسینی به صف شوند

ما با دعای مادر سادات پا شدیم

قالو بلا زبان غلامان کوی توست

شاهد همین که مست ز جام شما شدیم

زمان(عج)

برای رفتن تا بیکران فقط کافیست

گرفتن پری ازبالتان امام زمان(عج)

تفألی چو به حافظ زدم فقط دیدم

پر است حافظم از فالتان امام زمان(عج)

ازدحام غریبی

در آن زمان که پی یک قرار میگردم

تویی که سنگ صبور شکیب میگردی

نبود باورم اصلا که تکسوار هستی

نبود باورم اصلا غریب میگردی

میخانه

در زاویهٔ گردش پیمانه نشستم

تا دستِ گدای سحرم را بپذیرد

منظورِ منِ بی سر و سامان خود ساقیست

پس اوست که باید نظرم را بپذیرد

سر رشته ی تدبیر

امشب که به سر رشته ی تدبیر ندارم

دیوانه ام و میل به زنجیر ندارم

ابروی تو تا هست چرا منت شمشیر

من حوصله ی منت شمشیر ندارم

درس عشق و شهامت

ما از تو درس عشق و شهامت گرفته ایم

درس نجات دادن امّت گرفته ایم

آقا سلام بر تو شروع نماز ماست

یعنی که از تو اذن عبادت گرفته ایم

شاه غریب

یا رب خودت مواظب شاه غریب باش

او را ولی و ناصر و کهف و حبیب باش

ما زخم می زنیم به او با گناهمان

یا رب خودت به زخم دل او طبیب باش

دکمه بازگشت به بالا