شعر مناجات اهل بیت

جمعه های دلتنگی

آه آقا !ببین ستاره شدم

از غم و زخم,استعاره شدم

بس که تیر از مژه زدی بر من

مثل شعرم چهارپاره شدم

غربت فراق

تا کی اینگونه بماند دل ما آقاجان؟

-عاشق و فارق و درگیر و جدا-آقا جان!

بی سبب نیست اگر فصله ها کم نشدند!

صاف و صادق نشده سینه ی ما آقاجان

بالم شکسته بود و هوایی نداشتم

بالم شکسته بود و هوایی نداشتم

از دست روزگار رهایی نداشتم

بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم

مشهد اگر نبود که جایی نداشتم

شاید

       شاید او آمده و بار دگر برگشته             

  وای بر حال من و تو که اگر بر گشته

          نصف یک روز در این شهر اقامت کرده       

سر شب آمده و وقت سحر برگشته

آقا سلام

آقـا سـلام, خستـه نبـاشـی بـیـا که من

 اینجـا در انتـظـار تو هستم چرا که من

 غرق گنـاه هستـم و محتـاج یـک نـگـاه

 امشب دعا بکن تـو بخـواه از خـدا که من

رود نیل

عیب از کجاست؟ غیبت او بی‌دلیل نیست

چون ذاتا آفتاب , به مردم بخیل نیست

ما فرع خاک پای تو هستیم , ای حبیب!

خاکی که سر به سجده نیارد , اصیل نیست

وصف ذات

در وصف ذات, صحبت ما احتیاج نیست  

  زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست

باید به بال رفت و درآورد گیوه را

در بارگاه قرب تو پا احتیاج نیست

طلوع

کی قصد شروع می کنی آقاجان

درکعبه رکوع می کنی آقاجان

دنیاشب تاریک ستم ها شده است

این جمعه طلوع می کنی آقاجان

مریم حقیقت

 

شاه خشرو

تو را با نام آهو می شناسند

رضای حضرت هو می شناسند

تمام رعیت ملک عظیمت

به نام شاه خوشرو می شناسند

دوبیتی ولادت امام رضا(ع)

 

دلم امشب برای تو هوایی است

سکوت من ز درد بی نوایی است

الا ای یوسف شهرخراسان

دلم بی تاب اسماعیل طلایی است

حسین سنگری

 

نامه ای به امام رضا(ع)

سکوت و سردی شب ناتمام, همسایه! 

و چاره چیست؟ دوباره سلام,همسایه!  

خدا کند که بماند صفای سایه تو

همیشه بر سرمان مستدام همسایه!

گدای کوی رضا (ع)

کسی قدم به حرم بی مدد نخواهد زد

بدون واسطه دم از احد نخواهد زد

گدای کوی رضا شو که این امام رئوف

به سینه احدی دست رد نخواهد زد

شاعر؟؟؟

دکمه بازگشت به بالا