شعر مناجات با امام حسين

مقامات عشق

دلِ من با حسین می باشد
ذکرِ من یا حسین می باشد
کار با من ندارد هیچ کسی
صاحبم تا حسین می باشد

كاروان عزا

نه بود خواندن از آن حدّ روضه خوان اي كاش
نه مي گُــذشت از آن دشت كاروان، اي كاش

نه مي گُـذشت از آن دشــت كاروان و نه بود
در آن مسير كـسي سدّ راهشان ، اي كاش

كشته ي اشك

نيّت اگـر سـوختن به پاي حسين است
طالب اين اشك ها خُـداي حسين است

طبق روايت حُسين كُشته ي اشك است
اشكي اگر ريختم براي حسين است

حال پريشان

بی تو باحال پریشان و خرابم چه کنم
با دل سوخته و چشم پر ابم چه کنم
کعبه را دور ضریحت به طواف اوردی
من که دور از حرمت در تب و تابم چه کنم

هاي و هويم حسين

غم کهنه ی در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است

اگر چشم من آبروی مرا ریخت
چه غم؟ بعد از این آبرویم حسین است

جنت

از کران تا بی کران حرفی به جز کوی تو نیست
تشنهٔ چشم تو را راهی به جز روی تو نیست

پیش رویت شوق جنت را که معنا میکند؟
برکسی که جَنتش جز طاقِ ابروی تو نیست

امیدوار شفاعت

همین که خلق شدم از اضافی گِلِ تو
خدا نوشت مرا تا همیشه سائل تو

همیشه دست به نقدم فدایی ات بشوم
اگرچه این دل آلوده نیست قابل تو

بهانه ی آرامش دلم…

وقتی که سمت توست همه خواهش دلم

یعنی توئی بهانه ی آرامش دلم

سینه زنی به پای غمت فخرآور است

روضه مکان و مرکز پالایش دلم

به عشق اربابم!

نگاه و گوشه ی چشمی به این گدا کافیست

-تو را به جان رقیه٬همین مرا کافیست 

خدا کند که نگاهی کنی٬زمین خوردم!

که بر به خاک غم افتاده ای نگا(ه)کافیست 

دکمه بازگشت به بالا