ای خفته در مزار سر از خاک کن برون
احوال چاکران تو بعد از تو در هم است
از دجله و فرات گذر کن به ملک پارس
کاینجا برآن جناب رفاهی فراهم است
ای خفته در مزار سر از خاک کن برون
احوال چاکران تو بعد از تو در هم است
از دجله و فرات گذر کن به ملک پارس
کاینجا برآن جناب رفاهی فراهم است
وصال، حسرت دیروز و همچنان من است
بلای دوری از یار امتحان من است
به فصل هجر بجز گریه چیست خاصیتش؟
به صورت همه چشم است و اشکدان من است
غمت باشد اگر چون درد بی درمان خریدارم
تو را با لذت آوارگی در زیر این باران خریدارم
بیا ای صبح آرامش که محتاج توام ، در دل..
اگر برپا کنی آشوب و صد طوفان خریدارم
فقیر آمده ام کار صد گدا بلدم
به سمت کوی تو ای جان برو بیا بلدم
اگر چه نیمه ی شب آمدم تو دروا کن
به غیر میکده دوست من کجا بلدم؟!
تا ابد پرچم تو پاینده است
خونبهایت خود خداوند است
با تو در عرش ، رب مُعانِقه کرد
این مقام تو بی همانند است
با تو مستم با تو هشیارم عزیزم یا حسین
بی تو بیمارم گرفتارم عزیزم یا حسین
هر طپش در سینه ام فریاد هجر کربلاست
هر طپش چون ابر میبارم عزیزم یا حسین
به گره های ضریح تو قسم
گره افتاده به کارم آقاجون
تو خودت حالمو رو به راه کن
مگه جز تو کی رو دارم آقاجون
ما را ببرید از سرِ اجبار به روضه..
خیر است زبان گر کند اقرار به روضه…
مانند بهشت است و پُر از شورِ ولایت
دارد نظری حیدر کراّر به روضه…
قد کشیدم زیرِ این بیرق..شدم حالا چنین
بعدِ عمری..راندن نوکر؟!..شود آیا چنین؟!!
عزّتم را ..آبرویم را… گرفتم از شما…
هر کسی که نوکرت گردد،شود آقا چنین
من از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین..
خادم ناقابل این آستان بودم حسین
خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد
سود کردم پیش تو گرچه زیان بودم حسین
حسین، کرببلا را به خواب می بینم
ز دوری حرمت بس عذاب می بینم
همیشه گنبد و گلدسته های ایران را
شبیه کرببلا… یا سراب می بینم؟
در تک تک حسینیه ها بند می شویم
اینگونه ما شبیه خداوند می شویم
امروز اگر میان حسینیه گریه ایم
فردا کنار فاطمه لبخند می شویم