در مجلس ما یار نیاید که بیاید؟
دلدار به دیدار نیاید که بیاید؟
سلطان به گداهای در خویش بنازد
بیچاره به دربار نیاید که بیاید؟
در مجلس ما یار نیاید که بیاید؟
دلدار به دیدار نیاید که بیاید؟
سلطان به گداهای در خویش بنازد
بیچاره به دربار نیاید که بیاید؟
در جمع خوبانم ولی رسوا ترینم
کرده مرا با گریه کن ها هم نشینم
سر را به زیر انداختم تا که بگویم
شرمنده ی روی کرام الکاتبینم
دارم از پای بساط سفرهات پا میشوم
بعد از این شبها خدایا باز تنها میشوم
دور بودم سی شب از دنیای وانفسا ولی
بعد از این سی شب دوباره غرق دنیا میشوم
(روضه) دارم من و افطار لبم نان حسین
رزق ماه رمضانم همه احسان حسین
پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود
زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین
دیگر از سوز و نوایم خبری نیست که نیست
دیگر از صدق و صفایم اثری نیست که نیست
در مناجات سحر ادعیه بال و پر ماست
بهر رفتن به سما بال و پری نیست که نیست