هوای وَصل به سَر دارم و رسیدن ها
هوای پِلک به سَنگِ حرم کشیدن ها
هوای ماندنِ شَبها به صَحن های بهشت
هوای تا به سَحَرها ستاره دیدن ها
شعر مناجات
کاش قسمت بشود لطف الهی گاهی
به گدایان برسد طرفه نگاهی گاهی
میشود بندهی درمانده و آواره شده
سخت محتاج به آغوشِ پناهی گاهی
می نویسم نامِ زیبایِ تو را«آقای عشق»
چون غباری می شوم پایِ تو را آقای عشق
قد کشیدی مثل یک سروی به باغِ اهل بیت
ای بنازم قدّ و بالایِ تو را آقای عشق
سلطان زمین است و اَبَر مرد زمان است
از شوق نگاهش دل من در هیجان است
از کودکی ام نام علی ورد زبان است
صد شکر علی سایه ی روی سرمان است
حالا که بی پناه شدم یا ابن فاطمه
محتاج یک نگاه شدم یا ابن فاطمه
با دست خویش آبروی خویش برده ام
بیچاره ی گناه شدم یا ابن فاطمه
گناهکار رسیدم، مَرا که می بخشد؟
دوباره آیِنه ام را جَلا، که می بخشد؟
کَریم روی خود از سائِلش نَگرداند
بجُز کریم مَگر بَر گِدا که می بخشد؟
آنانکه وقت مرگ دم از آبرو زدند
هفته به هفته پیش تو با گریه رو زدند
از شوق اینکه باز کنی در به رویشان
هر در که داشت عطر تورا کو به کو زدند
سبزی باغ و چمن را به تماشا بکشید
عطر خوشبوی ختن را به تماشا بکشید
«عاشق»از دور به دلدار خودش وابسته است
بی شک و شبهه,قرن را به تماشا بکشید
خبری آمده در هر کوچه…
از چه دلشوره فراوان دارید؟!
ننشینید چنین افسرده!
هوش باشید که مهمان دارید
اوج اهداف نبوت بی علی بی فایده است
بندگی جز با توسل بر ولی بی فایده است
روز و شب در سجده گویی: “یا اله العالمین”
در کنار آن نگویی یا علی بی فایده است
از اینکه بی وفایم, خیلی دلم گرفته
باید به خود بیایم, خیلی دلم گرفته
«أُدعونی أَستجب» را خواندم ولی از اینکه
لنگ است هر دو پایم, خیلی دلم گرفته
معصیت ریخت به هم احسن الاحوالم را
میشود با نِگَهت خوب کنی حالم را
با وجودی که گناهم شده بی اندازه
نکشیدی به رخم زشتی اعمالم را