شعر ولادت ابن الرضا

یابن الرضا(ع)

یا به این کوچه معروف گدارا نکشید..
یا کشیدید ز ما دست عطارا نکشید
رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید!
ما گداییم،شما منت مارا نکشید!

نوری ز عرش آمد

نوری ز عرش آمد و وقتِ سپیده شد
مابِین شهر صوت اذانی شنیده شد
در صور جسم،نفخه ی روحی دمیده شد
آئینه ی جمال نبی آفریده شد

یا جواد الائمه(ع)

گاه‌گاهی نگاه ما را بَس
بوسه‌ای گاه‌گاه ما را بَس

گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس

سفره جود و کرم

کیست امشب سفره جودش به پاست
جود گفتم پس جواد ابن‌الرضاست
کیست جزاوجود حق را جلوه‌گر
آنکه حیران مانده از جودش بشر

یا ولی الله

پس کجایند اهل ماه رجب؟
روزه داران جبهه ی تقوا
چاکران قبیله ی ایمان
سینه چاکان مخلص مولا

یا جواد الائمه

ته این کوچه هرکه پشت در است..
به گدایی خویش معتبر است
نه پی نان نه فکر سیم و زر است
او نیازش به یار بیشتر است

یا جواد الائمه(ع)

ته این کوچه هرکه پشت در است..
به گدایی خویش معتبر است
نه پی نان نه فکر سیم و زر است
او نیازش به یار بیشتر است

نورِ چشم ضامن آهو

از شعف از شوق سرشارم، ندارم غصه ای
خوب شد حالِ بد و زارم، ندارم غصه ای

قرعهٔ فالم به دست صاحبِ «بخشش» رسید
یاورم شد! بخت شد یارم، ندارم غصه ای

دل یکی، دلبر یکی

جلوه ها بسیار اما دل یکی، دلبر یکی
بین این میخانه ها، باده یکی ساغر یکی
ریشه های ما یکی، مصدر یکی، محشر یکی
تا ابد حیدر یکی، کوثر یکی، مادر یکی

یا جواد الائمه

اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است

اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است

ابن الرضا(ع)

ای کسی که هر گره با دست تو وا می شود*
دردهای بی دوا با تو مداوا می شود

راه بیرون آمدن از سختی و غم یاد توست
در شدائد، رحمت و لطف تو پیدا می شود

دلبر بیاوریم

بر آن شدیم باز که دلبر بیاوریم

در آسمان, ستاره ی دیگر بیاوریم

 باید دوباره نخل ولا را ثمر دهیم

یعنی به باغ عشق صنوبر بیاوریم

 

دکمه بازگشت به بالا